محمد حسین شمسایی
چون نیک بنگریم هیچ کس یا هیچ تنی به خودی خود بزرگ داشته نمی شود، مگر آنکه با یکی از عناصر نام برده، ارزشی پدید آورده باشد یا از ارزشی نگهبانی کرده باشد که از راه آن به مردم یا ایل و تبار و دودمان و کشورش شخصیت و هویت داده باشد. هر تیره و تباری و هر مردمی برای خود ارزشهایی ویژه دارند. هر چند برخی ارزشها، ارزش همۀ مردمان و سرزمین ها هستند و برخی ارزشها، به تنهایی ارزش یک تیره و یک گروهند. برخی از بزرگان، ارزشهایی در اندازه و گسترۀ یک تیره و نژاد می آفرینند؛ از این رو، در میان همان تیره و تبار و در همان گستره شناخته می شوند؛ برخی دیگر، با آفرینش ارزشهای فراگیرتر، در گسترۀ گسترده تر شناخته می شوند.
هریک از مردمانِ یک فرهنگ یا مردمانِ جهان، ارزشهای گوناگونی دارند؛ مانند ارزشهای رفتاری، تاریخی، باورمندانه( اعتقادی)، فرهنگی و هنری. از این رو، هر مردمی بزرگان گوناگونی دارند و در همۀ زمینه های ارزشی، بزرگان ارزش آفرین داریم. ارزشهای هر مردمی به آنها شخصیت می دهد؛ از این رو، هر کس این ارزشها را بیافریند یا برپا بدارد، او را گرامی می دارند. این است چرایی و چگونگی بزرگداشتها و نکوداشتها.
بالاتر از این آن است که نخبگان و بزرگان، برای بزرگی و دستیابی به جایگاه و پایگاهی دست به کاری نمی زنند؛ آنان زندگی عادی خود را به پیش می برند، اما از سویی در هیچ مرحله ای از کار و زندگی متوقف نمی شوند و از سوی دیگر پیوسته در کار گشودن روزنه های نو و پدیدآوری و کشف و اختراع و نوآوری هستند. برای آنان ارزشمند و لذتبخش خواهد بود که راهکاری بیاورند و به راهبردی دست یابند. آنان هنگامی که آزادانه و آگاهانه، خود را در راه ارزش آفرینی قرار می دهند، هم خود از حالت فردی و شخصی بیرون می آیند و خود را از آنِ مردم، میهن و فرهنگ و باور(دین) می دانند و بی هیچ چشمداشتی، همۀ توانایی و سرمایه های خود (دانش و پایگاه و منزلت و احیانا ثروت) را در آن راه هزینه می کنند. این شخصیت ها دیگر خودشان را از آنِ خود نمی دانند و از آسایش و آرامش و خوشی های خود چشم می پوشند تا برای مردمان آسایش و آرامش و خوشی و سربلندی به ارمغان آورند. شماری از این بزرگان در روزگار خود یا در درازنای تاریخ ملت خود، نمونه و اسطوره می شوند. تاریخ ملت ها سرشار از چنین اسطوره هایی است.
برای ارج گذاری این فداکاری و گذشت، مردم هم وظیفه دارند آنان را از آنِ خود و سرمایۀ خود بدانند و از آنان پاسداری و نگهبانی و پشتیبانی کنند و با کوشش و سرمایه گذاری، زمینه ها را چنان برایشان فراهم کنند تا به کامیابی های بیشتر دست یابند. در چنین حالتی، یک رابطۀ دوسویه میان مردم و شخصیت ها و نخبگان علمی و فرهنگی و اقتصادی و لشکری آنان برپا می شود که هم آنان خود را از آنِ مردم و هم مردم خود را از آنان می دانند.
در ارزیابی و نگرشی دیگر، می توان گفت سرمایه های هر کشور و هر ملتی فقط منابع مادی آن نیستند؛ فرهنگ و معنویت و عناصر فرهنگی- معنوی نیز بخشی از سرمایه های هر ملت یه شمار می روند که نخبگان و بزرگان دانش و هنر و دین و مرزداری، نه تنها نماد سرمایه های معنوی آنان که سرمایه سازان آنان می باشند؛ از این روی، سزاوار است مردم، پشتیبان و پاسدار و نگهبان سرمایه های کلان خود باشند. این مردمانند که باید نخبگان ( دانشمندان و هنرمندان و دینمداران و ثروتمندان و ارتشتاران و دولتمردان عادل ) خود را سرمایه های ملی خود بشمارند و در راه نگهداری و افزایش کارآمدی آنها بکوشند.
وجود نخبگان در هر جامعه، هم مایۀ پیشرفت و امنیت و آرامش و آبادانی و آسایش مردم آن جامعه است، و هم مایۀ سرفرازی آن ملت خواهد بود. این بزرگان، همانند گنج ها و معدنهای زرخیز یک کشورند که با دانش و هنر و ثروت خود می توانند راههای سازندگی و پیشرفت را بگشایند. مردم هم اگر این سرمایه ها را ارج گذاشتند، می توانند به آسانی از آن برای بهبود زندگی و مادی و فرهنگی و شخصیت انسانی و اجتماعی خود بهره ببرند، ولی اگر آن را ارج ننهادند، از بهره های آن محروم می شوند.
با این نگاه، امروز علی عبدلی را می توان به راستی یکی از نخبگان دانشی مردم تالش و سرمایۀ معنوی آنان به شمار آورد. این پژوهشگر توانای تاریخ و فرهنگ تالش با پشتکاری مثال زدنی دست به کارهای بزرگی زده که ارمغان آن نزدیک به بیست عنوان کتاب و افزون بر صد مقاله در تاریخ و فرهنگ و ادب تالش است.
به باور نگارندۀ این نوشتار، شایسته است شخصیت ها و آثارشان به درستی به مردم به ویژه به نسل نوخاسته شناسانده شوند و این کار را باید چنان انجام داد که آیندگان هم خود آنان را سرمشق خویش بدانند و هم روش کاری آنان را همانند یک راه برگزینند.
این نوشتار ، تنها در پی دسته بندی موضوعات مطرح در آثار و روشهای پژوهشی علی عبدلی از روی شماری چند از کتابهای چاپ شدۀ اوست؛ در حالی که این پژوهشگر، مقاله های فراوانی نیز نوشته است که در مجله ها، سایت ها و رسانه های دیگر منتشر شده اند.
موضوع شناسی آثار و نگارشها
نخستین اثر چاپ شدۀ علی عبدلی کتاب”جنگل و جنازه” مجموعه ای از سروده های فارسی و تالشی در قالبهای آزاد و نیمایی و کلاسیک است که در سال ۱۳۵۸ ش به چاپ رسید.
دومین اثر”فرهنگ تاتی و تالشی” است. این کتاب، لغتنامۀ گویش تاتی و تالشی است که نویسنده در مقدمۀ آن مدعی است تالشی، نه گویش که خود یک زبان مستقل است(۴). او در این کتاب فقط به طرح این ادعا بسنده کرده، اما در کتاب دیکر که بازنگری و تکمیل این کار به شمار می رود، مستندات این ادعا را نیز آورده است(۵). کتاب فرهنگ تاتی و تالشی در سال ۱۳۶۳ به چاپ رسید، اما علی عبدلی که پژوهشهای خود در بارۀ تالش را همچنان تا دو دهۀ دیگر نیز با پشتکار پی می گرفت، و بر آزموده های خود می افزود، خیلی زود بر کاستی های این اثر آگاه شد و دست به بازنگری آن زد و در سال ۱۳۸۰ کتابی جداگانه به نام ” فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری”نوشت -که آن را چهارمین اثر او یه شمار می آوریم. او خود در این باره می نویسد: «نگارنده نخستین واژه نامۀ تاتی و تالشی را با حجمی حدود ۱۷۰ صفحه با کاستی ها و اشتباهاتی در سال ۱۳۶۳ منتشر کرد؛ کاری که آن زمان از سر شتاب زدگی انجام گرفت، اما به علت اینکه اهل تحقیق در زمینۀ زبان تالشی ایران، هیچ منبعی در دسترس نداشتند، ضعف ها و معایب آن کتاب را به اغماض نگریسته و ارزشی بدان نهادند؛ چنان که از آن تاریخ تاکنون به عنوان کتابی مرجع، مورد استفاده و استناد قرارگرفته است … این موضوع موجب گردید که نگارنده با دلگرمی و تأمل بیشتر، نگارش این کتاب را آغاز کند و ضمن آن سعی داشته است کاستی ها و اشتباهات پیشین – حتی الامکان – مرتفع گردد»(۶). چنین است که اگر کتاب نخست در ۱۷۰ صفحه نوشته شده، کتاب تازه، ۴۶۷ صفحه می باشد.
عبدلی در سال ۱۳۶۳ به هنگام نگارش “فرهنگ تاتی و تالشی”گویش تالشی رضوان شهری را در کنار تاتی کلوری، لهجۀ مرجع قرار داده بود، اما در دوباره نویسی آن در سال ۱۳۸۰، گویش “روستای ارده جان”رضوانشهر را جایگزین لهجۀ شهر رضوانشهر کرد(۷). در مقدمۀ کتاب اول اگر فقط ۱۴ صفحه مقدمۀ کوتاه در بارۀ تاتها نوشته و مقایسۀ آن با پهلوی و تالشی صورت گرفته، مقدمۀ کتاب دوم اما ۶۲ صفحه است که طی آن یک پیشگفتار ۱۴ صفحه ای و یک مقدمۀ ۴۹ صفحه ای فراهم آورده است؛ آنگاه یک بخش جداگانه در دستور زبان تالشی و تاتی گشوده وکه طی آن ۵۸ صفحه در بارۀ این موضوع قلم فرسایی کرده است. بخش سوم که همان واژه نامه است، در کتاب اول ۱۷۰ صفحه و در کتاب دوم به ۲۶۷ صفحه افزایش یافته است.
سومین اثر، کتاب”تالشی ها کیستند؟” است. نویسنده در این کتاب از سویی در پی اثبات هویت تاریخی و از سوی دیگر در پی اثبات هویت فرهنگی تالش است.
ویراست دوم تالشی ها کیستند در سال ۱۳۶۹ با اصلاحاتی قابل توجه منتشر شد . این اثر در سال ۱۳۹۱ با نام ( تالشان کیستند ) و اصلاحات و اضافات اساسی ، در حجمی حدود دوبرابر چاپ نخست به چاپ سوم رسید .
چهارمین اثر، ” ترانه های شمال” است که اگرچه از نظر زمانی پس از کتاب «تالشی ها کیستند؟» منتشر شده، ولی چنان که در مقدمۀ آن(۳) گفته، این مجموعه از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۴ طی یک کوشش دوازده ساله به بار نشسته است.
پنجمین اثر “مطالبی در بارۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان”است. این کتاب که در سال ۱۳۶۹ به چاپ رسیده، همانند کتاب تالشی ها کیستند، جنبۀ اثبات هویتی دارد.
اثر ششم، کتاب ” نظری به جامعۀ عشایری تالش” منتشر شده در سال ۱۳۷۱ است. این کتاب هشت مطلب را در بر دارد که پس از مباحث مقدماتی، هویت ایلی و قومی تالش در آن بررسی می شود و جنبۀ هویت شناسانه دارد. بخش دیگر، شناخت ساختار اجتماعی تالش است، که طی آن طبقات، اقشار و ارکان اجتماعی تالش بررسی می شود، و در بخش سوم، ایل ها، تیره ها و طایفه های تالش را معرفی می کند. بخش چهارم، بررسی جغرافیا طبیعی و مسائل اقلیمی و آب و هوایی و ابزارهای حمل و نقل و مسئلۀ کوچندگی است. در بخش پنجم به موقعیت و تولیدات و روابط اقتصادی قوم تالش، و در بخش ششم به چگونگی مسکن گزینی و معماری می پردازد. در بخش هفتم به نهاد خانواده می رسد و روابط و نقش ها و موقعیت های افراد در خانوادۀ تالش بررسی می شود و بخش هشتم به فرهنگ عامه مانند خوراک، پوشاک، صنابع، تفریحات و افسانه ها و اسطوره های تالش می پردازد.
از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۸ کتابی از علی عبدلی منتشر نشده، اما هنگامی که در سال ۱۳۷۸ کتابهای « تاریخ کادوسها»، « مشاهیر تالش» و « چهار مقاله» منتشر شدند، دانسته شد، او طی سالهای گذشته، یکسره به کارهای پژوهشی مشغول بوده است.
اثر هفتم “تاریخ کادوسها”ست. این کتاب نشان می دهد عبدلی، به تحقیقات دوکتاب “تالشی ها کیستند” و ” تاتها و تالشان” بسنده نکرده و در پی اثبات ریشه های تاریخی و باستان شناسانۀ قوم تالش است. او در این کتاب با بررسی تاریخ کادوسها ثابت می کند تالش کنونی ادامۀ کادوسان پیش از مادها در کرانه های دریای کاسپین است!
اثر هشتم ” مشاهیر تالش” است. این کتاب، نگاهی کوتاه و گذراست به زندگی ۶۱ تن از بزرگان دانشمندان، مورخان، سیاستمداران، عارفان و ادیبان تالش ایران و آذربایجان.
اثر نهم “چهار رساله در زمینۀ تاریخ و جغرافیای تالش” می باشد که موضوع آن میراث قومی، تاریخی، اجتماعی و ادبی تالش است.
اثر دهم،کتاب دیگری است که در سال ۱۳۸۰ از نامبرده به دست مردم رسید. این کتاب، به بررسی ادبیات دو قوم تات و تالش اختصاص دارد، با این تفاوت که این بار، به ادبیات تالش آن سوی مرزها نیز نظر می افکند. نام این کتاب با نام، ادبیات تات و تالش ایران و جمهوری آذربایجان، نمونه هایی از ادبیات منظوم تاتها و تالشها را در بر دارد. نویسنده در این کتاب به دنبال طرح مطالبی در بارۀ ضرورت حفظ و احیای ادبیات و زبانهای غیر رسمی ایران و ارائۀ اطلاعاتی در بارۀ سابقه و وضعیت کنونی آفرینش های ادبی در میان تاتها و تالشان است(۹).
یاازدهمین اثر ” آفتاوَه جار”است. عبدلی در کنار پژوهش، ذوق ادبی خود را نیز به کار گرفته و با سرودن شعر به دو زبان پارسی و تالشی و تاتی، زمینه های کنش خویش را گسترده است. اشعار عبدلی افزون بر آنکه بطور پراکنده در نشریات به چاپ رسیده، مجموعه ای از آن هم در سال ۱۳۸۰ در قالب کتاب ” آفتاوه جار”به چاپ رسیده است.
دوازدهمین کتاب علی عبدلی در تاریخ و فرهنگ تالش، ترجمۀ کتابی از فریدون اَسداُف نویسندۀ تالش تبار آذربایجانی به نام ” نگاهی به گذشتۀ تالش”است که مطالبی در زمینۀ تاریخ تالش شمالی از دورۀ سده های میانه تا انقلاب بلشویکی را در بر دارد.
اثر سیزد هم نیز که در سال ۱۳۸۴ به چاپ رسیده، پژوهشی کوتاه در بارۀ زادگاه زرتشت، پیامبر صاحب دین و آیین ایرانی است با نام ” تالش، زادگاه زرتشت پیامبر ایران باستان”. او در این تحقیق کوتاه با شواهدی همچون همسانی زبان، میان زبان تالشی و زبان اوستایی، بازخوانی روایات زرتشتی و متون کهن ایران ایرانی و تحقیقات دهها دانشمند برجستۀ جهان نتیجه می گیرد آشو زرتشت در حدود آذربایجان زاده شده و در همان حوالی به نشر دین خود پرداخته است.(۱۰)
چهاردهمین و پانزدهمین کتاب عبدلی در سال ۱۳۸۵ منتشر شده اند. این دو کتاب ، یکی “تاریخ تالش”نام دارد که در حجمی قابل توجه و با نگاهی نو و انتقادی، جغرافیای تاریخی ایران باستان و تاریخ تالش از زمانهای دور تا نهضت جنگل را بررسی می کند. و کتاب دیگر، تصحیح و ویرایش “اخبارنامه” نوشتۀ میرزا احمد لنکرانی است که به شرح وقایع جنگ های روسیه علیه ایران در جبهۀ تالش می پردازد.
اثر شانزدهم “خوراکهای تالشی” .نام دارد که در آن خوراکی ها، شیرینی ها، مرباها و دیگر فراورده های بومی را معرفی می کند.
اثر هفدهم ترجمۀ کتاب “ترانه های مردم و نغمه های شادی”تألیف احمد عیسی زاده و نریمان مامِدوف است که مجموعه ای از ملودیهای سازی وآوازی تالشی و آذری، گردآوری شده در تالش شمالی را در بر دارد.
هجدهمین کتاب علی عبدلی،تحقیقی در بارۀ “تاتهای ایران و قفقاز” نام دارد و همچنان که از نام آن پیداست، کاوشی در شناخت قوم تات در ایران و منطقۀ قفقاز است.
دسته بندی آثار بر پایۀ روش تحقیق
اگر آثار علی عبدلی به لحاظ مبانی نظری تحقیق و پژهش ارزیابی شوند، دسته ای از کارهای او، تحقیق میدانی است؛ مانندفرهنگ تاتی و تالشی؛ فرهنگ تطبیقی تاتی، تالشی، آذری؛ ترانه های شمال؛ مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ وجامعۀ تاتها و تالشها؛ خوراکیهای تالش؛ نظری به جامعۀ عشایری تالشها و دستۀ دیگر، ترکیبی از کار اِستادی و میدانی اند، مانند تالشی هاکیستند؛ ادبیات تات و تالش ایران و جمهوری آذربایجان؛ مشاهیر تالش و دستۀ دیگر، تحقیقات کاملا اسنادی هستند؛ مانند تاریخ کادوسها؛ تالش، زادگاه زرتشت پیامبر ایران باستان؛ چهاررساله.
از مطالعۀ این آثار به روشنی به دست می آید این نویسنده هیچ گاه در یک روش پایبند نمانده است؛ هم آنجا که موضوعی را به روش اسنادی در دست گرفته، تنها به مطالعۀ کتابخانه ای بسنده نکرده و هم آنجا که موضوعی را به روش میدانی کار می کرده، از استقرای مطالعاتی پیرامون آن چشم نپوشیده است.
مجموع آثار علی عبدلی به لحاظ دسته بندی زمینه های پژوهشی نیز چندین دسته می شوند:
ادبی دستوری: فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری
ادبیات: جنگل و جنازه ،آفتاوه جار؛ ترانه های شمال؛ ادبیات تات و تالش ایران و جمهوری آذربایجان
تاریخی: کتابهای تاریخی عبدلی را می توان دو دسته کرد: دسته ای که موضوع کلی تألیف، به گونه ای پردازش تاریخ تالش است؛ مانند تاریخ تالش؛ گذشته های تالش؛ تاریخ کادوسها ؛ اخبارنامه و دستۀ دیگر کتابهایی که موضوع کلی و هدف اصلی از تألیف آنها نگارش تاریخ نبوده، ولی برای روشن شدن موضوع یا آشنایی خواننده با فضای مطالعاتی اش،در فصلی از کتاب یا بخشی از آن به بازگویی تاریخ تالش پرداخته است؛ مانند صفحه های ۱۹ تا ۳۷ تالشی ها کیستند و صفحۀ ۱۹ تا ۴۵ مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان.
زبان شناسی: فرهنگ تاتی و تالشی؛ فرهنگ تطبیقی تالشی،تاتی،آذری.
فرهنگ عامه: ترانه های شمال؛ تالشی ها کیستند؛ مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان.
دینی: تالش زادگاه زرتشت، پیامبر ایران باستان.
مطالعات اجتماعی: نظری به جامعۀ عشایری تالش.
میراث فرهنگی: چهار رساله در زمینۀ تاریخ و جغرافیای تالش؛ مشاهیر تالش؛ اخبارنامه.
علی عبدلی طی سالها تحقیق در فرهنگ تات و تالش، هم صاحب سبک است و هم صاحب نظر. دستاورد او چندین نظریه منحصر به فرد است؛ از قبیل اینکه تالشی زبان است نه گویش؛ تالش، زادگاه زرتشت است، تاتهای خلخال بخشی از جامعه تالش اند که تقسیمات کشوری آنها را از هم جدا کرده است ، برخی از دولتهای بین النهرین و غرب ایران مانند هوریان منشاء تالشی دارند و… طی یک تحقیق جداگانه باید دیدگاههای او را بررسی کرد.
یادداشتها
۱- – خَجَک: نکته
۲- منظور نگارنده از بزرگان در اینجا، نخبگان دانش و فرهنگ وهنر و ثروت می باشند.
۳- ترانه های شمال،ص ۲۹٫
۴- فرهنگ تاتی و تالشی، ص ۱۱ .
۵- فرهنگ تظبیقی تاتی، تالشی، آذری، ص۱۱٫
۶- همان.
۷- همان.
۸- همان .
۹- ادبیات تات و تالش، ص ۹٫
۱۰-تالش، زاده زرتشت، پیامبر ایران باستان، ص ۶-۲۱
کتابنامه
اسداف، فریدون، نگاهی بهگذشتۀ تالش، ترجمۀ علیعبدلی، تهران، مرکز اسناد و خدمات پژوهشی، ۱۳۸۴٫
عبدلی، علی، آفتاوَه جار، تهران، انتشارات آرون، ۱۳۸۰٫
عبدلی، علی، ادبیات تات و تالش ایران و جمهوری آذربایجان، تهران، شرکت سهامی انتشار،۱۳۸۰ ش.
عبدلی، علی، تاریخ تالش ، تهران، انتشارات جامعه نگر، ۱۳۸۵٫
عبدلی، علی، تاریخ کادوسها، تهران، فکر روز، ۱۳۷۸ ش.
عبدلی،علی، تالش زادگاه زرتشت پیامبر ایران باستان، تهران، انجمن تالشان مقیم تهران، ۱۳۸۴ ش.
عبدلی، علی، تالشی ها کیستند، تهران، مؤلف با همکاری نشر ققنوس، ۱۳۶۹ ش.
عبدلی، علی، ترانه های شمال، تهران، ققنوس، ۱۳۶۸ ش.
عبدلی، علی، جنگل و جنازه، تهران، مولف، ۱۳۵۸٫
عبدلی، علی، چهار رساله در زمینۀ تاریخ و جغرافیای تالش، رشت، گیلکان، ۱۳۷۸ ش.
عبدلی، علی، خوراکهای تالشی، تهران، نشر جامعه نگر با همکاری مؤسسۀ تالش شناسی، ۱۳۸۶.
عبدلی،علی، فرهنگ تاتی و تالشی، بندر انزلی، دهخدا، ۱۳۶۳ ش.
عبدلی، علی، فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۰ش.
عبدلی، علی، مشاهیر تالش، مؤلف، رضوانشهر، ۱۳۷۸ ش.
عبدلی، علی، مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان، تهران،مؤلف با همکاری نشر، ققنوس، ۱۳۶۹ ش.
عبدلی، علی، نظری به جامعۀ عشایری تالش، تهران، مؤسسۀ اطلاعات، ۱۳۷۱ ش.
عیسی زاده، احمد و نریمان مامئدوف، ترانه های مردم ونغمه های شادی، ترجمۀ علی عبدلی، انتشارات پژوهشکدۀ مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی، تهران، ۱۳۸۶٫
لنکرانی، میرزا احمد، اخبارنامه، به کوشش و ترجمۀ علی عبدلی، ویراست دوم، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۵.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%84%DB%8C
این نوشتار، در پی بررسی موضوع شناسی و روش
شناسی نگرش و پژوهش علی عبدلی در تالش پژوهی است؛ ولی پیش از پردازش این
موضوع، بایسته می دانم دو خَجَک(۱) را روشن کنم.
یکم: در این نوشتار، هیچ عنوان و لقبی به علی عبدلی نداده ام و بر آنم که هوشمندان و خردمندان با شناساندن کارها و آثار وی جایگاه درخور وی را خواهند دانست.
دوم: چرا باید برای بزرگان، نکوداشت گرفت و چرا باید آنان را ارج نهاد؟(۲)
این سخن بر می گردد به اینکه رابطۀ هر ملت و جامعه ای با نخبگانش چگونه باید باشد؟ به دیگر سخن، از یک سو می توان پرسید نخبگان در برابر فرهنگ و کشور و ایل خود چه رسالتی دارند و مردم یه عنوان اعضای جامعه و شهروندان، در ارجگذاری از شخصیت و بهرۀ بهینه از دستاوردهای بزرگانشان، چه وظایفی دارند؟ از سوی دیگر شایسته است دریابیم که هر کشور و ملت و ایل و تباری، با نشانه هایی – همچون ارزشها، نمادها، باورها، احساسات، کردارها و رفتارهای تاریخی، ادبی، فرهنگی، آیینی و هنری – شخصیت و هویت می یابند.
یکم: در این نوشتار، هیچ عنوان و لقبی به علی عبدلی نداده ام و بر آنم که هوشمندان و خردمندان با شناساندن کارها و آثار وی جایگاه درخور وی را خواهند دانست.
دوم: چرا باید برای بزرگان، نکوداشت گرفت و چرا باید آنان را ارج نهاد؟(۲)
این سخن بر می گردد به اینکه رابطۀ هر ملت و جامعه ای با نخبگانش چگونه باید باشد؟ به دیگر سخن، از یک سو می توان پرسید نخبگان در برابر فرهنگ و کشور و ایل خود چه رسالتی دارند و مردم یه عنوان اعضای جامعه و شهروندان، در ارجگذاری از شخصیت و بهرۀ بهینه از دستاوردهای بزرگانشان، چه وظایفی دارند؟ از سوی دیگر شایسته است دریابیم که هر کشور و ملت و ایل و تباری، با نشانه هایی – همچون ارزشها، نمادها، باورها، احساسات، کردارها و رفتارهای تاریخی، ادبی، فرهنگی، آیینی و هنری – شخصیت و هویت می یابند.
چون نیک بنگریم هیچ کس یا هیچ تنی به خودی خود بزرگ داشته نمی شود، مگر آنکه با یکی از عناصر نام برده، ارزشی پدید آورده باشد یا از ارزشی نگهبانی کرده باشد که از راه آن به مردم یا ایل و تبار و دودمان و کشورش شخصیت و هویت داده باشد. هر تیره و تباری و هر مردمی برای خود ارزشهایی ویژه دارند. هر چند برخی ارزشها، ارزش همۀ مردمان و سرزمین ها هستند و برخی ارزشها، به تنهایی ارزش یک تیره و یک گروهند. برخی از بزرگان، ارزشهایی در اندازه و گسترۀ یک تیره و نژاد می آفرینند؛ از این رو، در میان همان تیره و تبار و در همان گستره شناخته می شوند؛ برخی دیگر، با آفرینش ارزشهای فراگیرتر، در گسترۀ گسترده تر شناخته می شوند.
هریک از مردمانِ یک فرهنگ یا مردمانِ جهان، ارزشهای گوناگونی دارند؛ مانند ارزشهای رفتاری، تاریخی، باورمندانه( اعتقادی)، فرهنگی و هنری. از این رو، هر مردمی بزرگان گوناگونی دارند و در همۀ زمینه های ارزشی، بزرگان ارزش آفرین داریم. ارزشهای هر مردمی به آنها شخصیت می دهد؛ از این رو، هر کس این ارزشها را بیافریند یا برپا بدارد، او را گرامی می دارند. این است چرایی و چگونگی بزرگداشتها و نکوداشتها.
بالاتر از این آن است که نخبگان و بزرگان، برای بزرگی و دستیابی به جایگاه و پایگاهی دست به کاری نمی زنند؛ آنان زندگی عادی خود را به پیش می برند، اما از سویی در هیچ مرحله ای از کار و زندگی متوقف نمی شوند و از سوی دیگر پیوسته در کار گشودن روزنه های نو و پدیدآوری و کشف و اختراع و نوآوری هستند. برای آنان ارزشمند و لذتبخش خواهد بود که راهکاری بیاورند و به راهبردی دست یابند. آنان هنگامی که آزادانه و آگاهانه، خود را در راه ارزش آفرینی قرار می دهند، هم خود از حالت فردی و شخصی بیرون می آیند و خود را از آنِ مردم، میهن و فرهنگ و باور(دین) می دانند و بی هیچ چشمداشتی، همۀ توانایی و سرمایه های خود (دانش و پایگاه و منزلت و احیانا ثروت) را در آن راه هزینه می کنند. این شخصیت ها دیگر خودشان را از آنِ خود نمی دانند و از آسایش و آرامش و خوشی های خود چشم می پوشند تا برای مردمان آسایش و آرامش و خوشی و سربلندی به ارمغان آورند. شماری از این بزرگان در روزگار خود یا در درازنای تاریخ ملت خود، نمونه و اسطوره می شوند. تاریخ ملت ها سرشار از چنین اسطوره هایی است.
برای ارج گذاری این فداکاری و گذشت، مردم هم وظیفه دارند آنان را از آنِ خود و سرمایۀ خود بدانند و از آنان پاسداری و نگهبانی و پشتیبانی کنند و با کوشش و سرمایه گذاری، زمینه ها را چنان برایشان فراهم کنند تا به کامیابی های بیشتر دست یابند. در چنین حالتی، یک رابطۀ دوسویه میان مردم و شخصیت ها و نخبگان علمی و فرهنگی و اقتصادی و لشکری آنان برپا می شود که هم آنان خود را از آنِ مردم و هم مردم خود را از آنان می دانند.
در ارزیابی و نگرشی دیگر، می توان گفت سرمایه های هر کشور و هر ملتی فقط منابع مادی آن نیستند؛ فرهنگ و معنویت و عناصر فرهنگی- معنوی نیز بخشی از سرمایه های هر ملت یه شمار می روند که نخبگان و بزرگان دانش و هنر و دین و مرزداری، نه تنها نماد سرمایه های معنوی آنان که سرمایه سازان آنان می باشند؛ از این روی، سزاوار است مردم، پشتیبان و پاسدار و نگهبان سرمایه های کلان خود باشند. این مردمانند که باید نخبگان ( دانشمندان و هنرمندان و دینمداران و ثروتمندان و ارتشتاران و دولتمردان عادل ) خود را سرمایه های ملی خود بشمارند و در راه نگهداری و افزایش کارآمدی آنها بکوشند.
وجود نخبگان در هر جامعه، هم مایۀ پیشرفت و امنیت و آرامش و آبادانی و آسایش مردم آن جامعه است، و هم مایۀ سرفرازی آن ملت خواهد بود. این بزرگان، همانند گنج ها و معدنهای زرخیز یک کشورند که با دانش و هنر و ثروت خود می توانند راههای سازندگی و پیشرفت را بگشایند. مردم هم اگر این سرمایه ها را ارج گذاشتند، می توانند به آسانی از آن برای بهبود زندگی و مادی و فرهنگی و شخصیت انسانی و اجتماعی خود بهره ببرند، ولی اگر آن را ارج ننهادند، از بهره های آن محروم می شوند.
با این نگاه، امروز علی عبدلی را می توان به راستی یکی از نخبگان دانشی مردم تالش و سرمایۀ معنوی آنان به شمار آورد. این پژوهشگر توانای تاریخ و فرهنگ تالش با پشتکاری مثال زدنی دست به کارهای بزرگی زده که ارمغان آن نزدیک به بیست عنوان کتاب و افزون بر صد مقاله در تاریخ و فرهنگ و ادب تالش است.
به باور نگارندۀ این نوشتار، شایسته است شخصیت ها و آثارشان به درستی به مردم به ویژه به نسل نوخاسته شناسانده شوند و این کار را باید چنان انجام داد که آیندگان هم خود آنان را سرمشق خویش بدانند و هم روش کاری آنان را همانند یک راه برگزینند.
این نوشتار ، تنها در پی دسته بندی موضوعات مطرح در آثار و روشهای پژوهشی علی عبدلی از روی شماری چند از کتابهای چاپ شدۀ اوست؛ در حالی که این پژوهشگر، مقاله های فراوانی نیز نوشته است که در مجله ها، سایت ها و رسانه های دیگر منتشر شده اند.
موضوع شناسی آثار و نگارشها
نخستین اثر چاپ شدۀ علی عبدلی کتاب”جنگل و جنازه” مجموعه ای از سروده های فارسی و تالشی در قالبهای آزاد و نیمایی و کلاسیک است که در سال ۱۳۵۸ ش به چاپ رسید.
دومین اثر”فرهنگ تاتی و تالشی” است. این کتاب، لغتنامۀ گویش تاتی و تالشی است که نویسنده در مقدمۀ آن مدعی است تالشی، نه گویش که خود یک زبان مستقل است(۴). او در این کتاب فقط به طرح این ادعا بسنده کرده، اما در کتاب دیکر که بازنگری و تکمیل این کار به شمار می رود، مستندات این ادعا را نیز آورده است(۵). کتاب فرهنگ تاتی و تالشی در سال ۱۳۶۳ به چاپ رسید، اما علی عبدلی که پژوهشهای خود در بارۀ تالش را همچنان تا دو دهۀ دیگر نیز با پشتکار پی می گرفت، و بر آزموده های خود می افزود، خیلی زود بر کاستی های این اثر آگاه شد و دست به بازنگری آن زد و در سال ۱۳۸۰ کتابی جداگانه به نام ” فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری”نوشت -که آن را چهارمین اثر او یه شمار می آوریم. او خود در این باره می نویسد: «نگارنده نخستین واژه نامۀ تاتی و تالشی را با حجمی حدود ۱۷۰ صفحه با کاستی ها و اشتباهاتی در سال ۱۳۶۳ منتشر کرد؛ کاری که آن زمان از سر شتاب زدگی انجام گرفت، اما به علت اینکه اهل تحقیق در زمینۀ زبان تالشی ایران، هیچ منبعی در دسترس نداشتند، ضعف ها و معایب آن کتاب را به اغماض نگریسته و ارزشی بدان نهادند؛ چنان که از آن تاریخ تاکنون به عنوان کتابی مرجع، مورد استفاده و استناد قرارگرفته است … این موضوع موجب گردید که نگارنده با دلگرمی و تأمل بیشتر، نگارش این کتاب را آغاز کند و ضمن آن سعی داشته است کاستی ها و اشتباهات پیشین – حتی الامکان – مرتفع گردد»(۶). چنین است که اگر کتاب نخست در ۱۷۰ صفحه نوشته شده، کتاب تازه، ۴۶۷ صفحه می باشد.
عبدلی در سال ۱۳۶۳ به هنگام نگارش “فرهنگ تاتی و تالشی”گویش تالشی رضوان شهری را در کنار تاتی کلوری، لهجۀ مرجع قرار داده بود، اما در دوباره نویسی آن در سال ۱۳۸۰، گویش “روستای ارده جان”رضوانشهر را جایگزین لهجۀ شهر رضوانشهر کرد(۷). در مقدمۀ کتاب اول اگر فقط ۱۴ صفحه مقدمۀ کوتاه در بارۀ تاتها نوشته و مقایسۀ آن با پهلوی و تالشی صورت گرفته، مقدمۀ کتاب دوم اما ۶۲ صفحه است که طی آن یک پیشگفتار ۱۴ صفحه ای و یک مقدمۀ ۴۹ صفحه ای فراهم آورده است؛ آنگاه یک بخش جداگانه در دستور زبان تالشی و تاتی گشوده وکه طی آن ۵۸ صفحه در بارۀ این موضوع قلم فرسایی کرده است. بخش سوم که همان واژه نامه است، در کتاب اول ۱۷۰ صفحه و در کتاب دوم به ۲۶۷ صفحه افزایش یافته است.
سومین اثر، کتاب”تالشی ها کیستند؟” است. نویسنده در این کتاب از سویی در پی اثبات هویت تاریخی و از سوی دیگر در پی اثبات هویت فرهنگی تالش است.
ویراست دوم تالشی ها کیستند در سال ۱۳۶۹ با اصلاحاتی قابل توجه منتشر شد . این اثر در سال ۱۳۹۱ با نام ( تالشان کیستند ) و اصلاحات و اضافات اساسی ، در حجمی حدود دوبرابر چاپ نخست به چاپ سوم رسید .
چهارمین اثر، ” ترانه های شمال” است که اگرچه از نظر زمانی پس از کتاب «تالشی ها کیستند؟» منتشر شده، ولی چنان که در مقدمۀ آن(۳) گفته، این مجموعه از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۴ طی یک کوشش دوازده ساله به بار نشسته است.
پنجمین اثر “مطالبی در بارۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان”است. این کتاب که در سال ۱۳۶۹ به چاپ رسیده، همانند کتاب تالشی ها کیستند، جنبۀ اثبات هویتی دارد.
اثر ششم، کتاب ” نظری به جامعۀ عشایری تالش” منتشر شده در سال ۱۳۷۱ است. این کتاب هشت مطلب را در بر دارد که پس از مباحث مقدماتی، هویت ایلی و قومی تالش در آن بررسی می شود و جنبۀ هویت شناسانه دارد. بخش دیگر، شناخت ساختار اجتماعی تالش است، که طی آن طبقات، اقشار و ارکان اجتماعی تالش بررسی می شود، و در بخش سوم، ایل ها، تیره ها و طایفه های تالش را معرفی می کند. بخش چهارم، بررسی جغرافیا طبیعی و مسائل اقلیمی و آب و هوایی و ابزارهای حمل و نقل و مسئلۀ کوچندگی است. در بخش پنجم به موقعیت و تولیدات و روابط اقتصادی قوم تالش، و در بخش ششم به چگونگی مسکن گزینی و معماری می پردازد. در بخش هفتم به نهاد خانواده می رسد و روابط و نقش ها و موقعیت های افراد در خانوادۀ تالش بررسی می شود و بخش هشتم به فرهنگ عامه مانند خوراک، پوشاک، صنابع، تفریحات و افسانه ها و اسطوره های تالش می پردازد.
از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۸ کتابی از علی عبدلی منتشر نشده، اما هنگامی که در سال ۱۳۷۸ کتابهای « تاریخ کادوسها»، « مشاهیر تالش» و « چهار مقاله» منتشر شدند، دانسته شد، او طی سالهای گذشته، یکسره به کارهای پژوهشی مشغول بوده است.
اثر هفتم “تاریخ کادوسها”ست. این کتاب نشان می دهد عبدلی، به تحقیقات دوکتاب “تالشی ها کیستند” و ” تاتها و تالشان” بسنده نکرده و در پی اثبات ریشه های تاریخی و باستان شناسانۀ قوم تالش است. او در این کتاب با بررسی تاریخ کادوسها ثابت می کند تالش کنونی ادامۀ کادوسان پیش از مادها در کرانه های دریای کاسپین است!
اثر هشتم ” مشاهیر تالش” است. این کتاب، نگاهی کوتاه و گذراست به زندگی ۶۱ تن از بزرگان دانشمندان، مورخان، سیاستمداران، عارفان و ادیبان تالش ایران و آذربایجان.
اثر نهم “چهار رساله در زمینۀ تاریخ و جغرافیای تالش” می باشد که موضوع آن میراث قومی، تاریخی، اجتماعی و ادبی تالش است.
اثر دهم،کتاب دیگری است که در سال ۱۳۸۰ از نامبرده به دست مردم رسید. این کتاب، به بررسی ادبیات دو قوم تات و تالش اختصاص دارد، با این تفاوت که این بار، به ادبیات تالش آن سوی مرزها نیز نظر می افکند. نام این کتاب با نام، ادبیات تات و تالش ایران و جمهوری آذربایجان، نمونه هایی از ادبیات منظوم تاتها و تالشها را در بر دارد. نویسنده در این کتاب به دنبال طرح مطالبی در بارۀ ضرورت حفظ و احیای ادبیات و زبانهای غیر رسمی ایران و ارائۀ اطلاعاتی در بارۀ سابقه و وضعیت کنونی آفرینش های ادبی در میان تاتها و تالشان است(۹).
یاازدهمین اثر ” آفتاوَه جار”است. عبدلی در کنار پژوهش، ذوق ادبی خود را نیز به کار گرفته و با سرودن شعر به دو زبان پارسی و تالشی و تاتی، زمینه های کنش خویش را گسترده است. اشعار عبدلی افزون بر آنکه بطور پراکنده در نشریات به چاپ رسیده، مجموعه ای از آن هم در سال ۱۳۸۰ در قالب کتاب ” آفتاوه جار”به چاپ رسیده است.
دوازدهمین کتاب علی عبدلی در تاریخ و فرهنگ تالش، ترجمۀ کتابی از فریدون اَسداُف نویسندۀ تالش تبار آذربایجانی به نام ” نگاهی به گذشتۀ تالش”است که مطالبی در زمینۀ تاریخ تالش شمالی از دورۀ سده های میانه تا انقلاب بلشویکی را در بر دارد.
اثر سیزد هم نیز که در سال ۱۳۸۴ به چاپ رسیده، پژوهشی کوتاه در بارۀ زادگاه زرتشت، پیامبر صاحب دین و آیین ایرانی است با نام ” تالش، زادگاه زرتشت پیامبر ایران باستان”. او در این تحقیق کوتاه با شواهدی همچون همسانی زبان، میان زبان تالشی و زبان اوستایی، بازخوانی روایات زرتشتی و متون کهن ایران ایرانی و تحقیقات دهها دانشمند برجستۀ جهان نتیجه می گیرد آشو زرتشت در حدود آذربایجان زاده شده و در همان حوالی به نشر دین خود پرداخته است.(۱۰)
چهاردهمین و پانزدهمین کتاب عبدلی در سال ۱۳۸۵ منتشر شده اند. این دو کتاب ، یکی “تاریخ تالش”نام دارد که در حجمی قابل توجه و با نگاهی نو و انتقادی، جغرافیای تاریخی ایران باستان و تاریخ تالش از زمانهای دور تا نهضت جنگل را بررسی می کند. و کتاب دیگر، تصحیح و ویرایش “اخبارنامه” نوشتۀ میرزا احمد لنکرانی است که به شرح وقایع جنگ های روسیه علیه ایران در جبهۀ تالش می پردازد.
اثر شانزدهم “خوراکهای تالشی” .نام دارد که در آن خوراکی ها، شیرینی ها، مرباها و دیگر فراورده های بومی را معرفی می کند.
اثر هفدهم ترجمۀ کتاب “ترانه های مردم و نغمه های شادی”تألیف احمد عیسی زاده و نریمان مامِدوف است که مجموعه ای از ملودیهای سازی وآوازی تالشی و آذری، گردآوری شده در تالش شمالی را در بر دارد.
هجدهمین کتاب علی عبدلی،تحقیقی در بارۀ “تاتهای ایران و قفقاز” نام دارد و همچنان که از نام آن پیداست، کاوشی در شناخت قوم تات در ایران و منطقۀ قفقاز است.
دسته بندی آثار بر پایۀ روش تحقیق
اگر آثار علی عبدلی به لحاظ مبانی نظری تحقیق و پژهش ارزیابی شوند، دسته ای از کارهای او، تحقیق میدانی است؛ مانندفرهنگ تاتی و تالشی؛ فرهنگ تطبیقی تاتی، تالشی، آذری؛ ترانه های شمال؛ مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ وجامعۀ تاتها و تالشها؛ خوراکیهای تالش؛ نظری به جامعۀ عشایری تالشها و دستۀ دیگر، ترکیبی از کار اِستادی و میدانی اند، مانند تالشی هاکیستند؛ ادبیات تات و تالش ایران و جمهوری آذربایجان؛ مشاهیر تالش و دستۀ دیگر، تحقیقات کاملا اسنادی هستند؛ مانند تاریخ کادوسها؛ تالش، زادگاه زرتشت پیامبر ایران باستان؛ چهاررساله.
از مطالعۀ این آثار به روشنی به دست می آید این نویسنده هیچ گاه در یک روش پایبند نمانده است؛ هم آنجا که موضوعی را به روش اسنادی در دست گرفته، تنها به مطالعۀ کتابخانه ای بسنده نکرده و هم آنجا که موضوعی را به روش میدانی کار می کرده، از استقرای مطالعاتی پیرامون آن چشم نپوشیده است.
مجموع آثار علی عبدلی به لحاظ دسته بندی زمینه های پژوهشی نیز چندین دسته می شوند:
ادبی دستوری: فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری
ادبیات: جنگل و جنازه ،آفتاوه جار؛ ترانه های شمال؛ ادبیات تات و تالش ایران و جمهوری آذربایجان
تاریخی: کتابهای تاریخی عبدلی را می توان دو دسته کرد: دسته ای که موضوع کلی تألیف، به گونه ای پردازش تاریخ تالش است؛ مانند تاریخ تالش؛ گذشته های تالش؛ تاریخ کادوسها ؛ اخبارنامه و دستۀ دیگر کتابهایی که موضوع کلی و هدف اصلی از تألیف آنها نگارش تاریخ نبوده، ولی برای روشن شدن موضوع یا آشنایی خواننده با فضای مطالعاتی اش،در فصلی از کتاب یا بخشی از آن به بازگویی تاریخ تالش پرداخته است؛ مانند صفحه های ۱۹ تا ۳۷ تالشی ها کیستند و صفحۀ ۱۹ تا ۴۵ مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان.
زبان شناسی: فرهنگ تاتی و تالشی؛ فرهنگ تطبیقی تالشی،تاتی،آذری.
فرهنگ عامه: ترانه های شمال؛ تالشی ها کیستند؛ مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان.
دینی: تالش زادگاه زرتشت، پیامبر ایران باستان.
مطالعات اجتماعی: نظری به جامعۀ عشایری تالش.
میراث فرهنگی: چهار رساله در زمینۀ تاریخ و جغرافیای تالش؛ مشاهیر تالش؛ اخبارنامه.
علی عبدلی طی سالها تحقیق در فرهنگ تات و تالش، هم صاحب سبک است و هم صاحب نظر. دستاورد او چندین نظریه منحصر به فرد است؛ از قبیل اینکه تالشی زبان است نه گویش؛ تالش، زادگاه زرتشت است، تاتهای خلخال بخشی از جامعه تالش اند که تقسیمات کشوری آنها را از هم جدا کرده است ، برخی از دولتهای بین النهرین و غرب ایران مانند هوریان منشاء تالشی دارند و… طی یک تحقیق جداگانه باید دیدگاههای او را بررسی کرد.
یادداشتها
۱- – خَجَک: نکته
۲- منظور نگارنده از بزرگان در اینجا، نخبگان دانش و فرهنگ وهنر و ثروت می باشند.
۳- ترانه های شمال،ص ۲۹٫
۴- فرهنگ تاتی و تالشی، ص ۱۱ .
۵- فرهنگ تظبیقی تاتی، تالشی، آذری، ص۱۱٫
۶- همان.
۷- همان.
۸- همان .
۹- ادبیات تات و تالش، ص ۹٫
۱۰-تالش، زاده زرتشت، پیامبر ایران باستان، ص ۶-۲۱
کتابنامه
اسداف، فریدون، نگاهی بهگذشتۀ تالش، ترجمۀ علیعبدلی، تهران، مرکز اسناد و خدمات پژوهشی، ۱۳۸۴٫
عبدلی، علی، آفتاوَه جار، تهران، انتشارات آرون، ۱۳۸۰٫
عبدلی، علی، ادبیات تات و تالش ایران و جمهوری آذربایجان، تهران، شرکت سهامی انتشار،۱۳۸۰ ش.
عبدلی، علی، تاریخ تالش ، تهران، انتشارات جامعه نگر، ۱۳۸۵٫
عبدلی، علی، تاریخ کادوسها، تهران، فکر روز، ۱۳۷۸ ش.
عبدلی،علی، تالش زادگاه زرتشت پیامبر ایران باستان، تهران، انجمن تالشان مقیم تهران، ۱۳۸۴ ش.
عبدلی، علی، تالشی ها کیستند، تهران، مؤلف با همکاری نشر ققنوس، ۱۳۶۹ ش.
عبدلی، علی، ترانه های شمال، تهران، ققنوس، ۱۳۶۸ ش.
عبدلی، علی، جنگل و جنازه، تهران، مولف، ۱۳۵۸٫
عبدلی، علی، چهار رساله در زمینۀ تاریخ و جغرافیای تالش، رشت، گیلکان، ۱۳۷۸ ش.
عبدلی، علی، خوراکهای تالشی، تهران، نشر جامعه نگر با همکاری مؤسسۀ تالش شناسی، ۱۳۸۶.
عبدلی،علی، فرهنگ تاتی و تالشی، بندر انزلی، دهخدا، ۱۳۶۳ ش.
عبدلی، علی، فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۰ش.
عبدلی، علی، مشاهیر تالش، مؤلف، رضوانشهر، ۱۳۷۸ ش.
عبدلی، علی، مطالبی در زمینۀ تاریخ، فرهنگ و جامعۀ تاتها و تالشان، تهران،مؤلف با همکاری نشر، ققنوس، ۱۳۶۹ ش.
عبدلی، علی، نظری به جامعۀ عشایری تالش، تهران، مؤسسۀ اطلاعات، ۱۳۷۱ ش.
عیسی زاده، احمد و نریمان مامئدوف، ترانه های مردم ونغمه های شادی، ترجمۀ علی عبدلی، انتشارات پژوهشکدۀ مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی، تهران، ۱۳۸۶٫
لنکرانی، میرزا احمد، اخبارنامه، به کوشش و ترجمۀ علی عبدلی، ویراست دوم، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۵.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D9%84%DB%8C
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر