۱۳۹۵ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

پیش در آمدی بر شناخت آثار دکتر علی عبدلی


اشاره : زمانی که آقای حسین صفری سید آبادی ، از سر لطف ، در حال فراهم کردن مطالبی برای انتشار یک ویژه نامه در گرامیداشت اینجانب بود ، مطلب زیر را به من داد و گفت : این هم رسیده . شما صلاح می دانید چاپ شود؟ . مطلب را خواندم و گفتم : آری . چرا چاپ نشود ؟. در این ویژه نامه پنجاه نفر به یک خادم پیر فرهنگ ایران، دست مریزاد گفته اند و اگر انتقادی هم داشته اند ، گذاشته اند در جای خودش مطرح کنند . حال در این بین یک نفرهم آمده انتقاد کرده است . چه اشکالی دارد؟ . بگذار حرف دل آن عزیز هم چاپ شود و قضاوت بماند بر عهده دیگران. مطمئن باشید این کارنه تنها هیچ لطمه ای به من نخواهد خورد ، بلکه حقایقی هم روشن خواهد شد ./

دکتر فرزاد بختیاری مرکیه
۱- مجموعه ی آثار کهن و نوی موجودی که به نوعی می توان درباره ی «سرزمین و قوم تالش» اطـّلاعاتی از آن ها به دست آورد، در یک نگاه به دو دسته ی کلـّی قابل تقسیم اند: الف) آثاری که مستقیماً به تالش نمی پردازند؛ امّا بنا بر دلایل و مناسبت های مختلف، ذکری از تالش نیز در آن ها به میان آمده است. ب) آثاری که مستقیماً به تالش می پردازند و فلسفه ی وجودی آن ها کلـّاً یا بعضاً با مسایل و مباحث گوناگون سرزمین و قوم تالش گره خورده است.
هر کدام از این دو دسته ی کلـّی خود به دو دسته ی ریزتر، یعنی «آثار مکتوب» و «آثار غیرمکتوب» تقسیم می شوند.

۲- آن گاه که از «تالش شناسی» و چند و چون آن به عنوان شاخه و زیر مجموعه ای از ایران شناسی سخن به میان می آید، به اجبار سر و کار ما با آثار دسته ی «ب» خواهد بود.
بی گمان تالش شناسی با نخستین آثاری که به صورت مشخـّص به شناخت و شناساندن تالش پرداخته اند، پا به عرصه ی وجود گذارده است؛ امّا تعیین این که اوّلین آثار مربوط به حوزه ی تالش شناسی دقیقاً کدام اند و به چه «زمان، مکان، اشخاص و زبانی» تعلـّق دارند، کار آسانی نیست. با وجود تلاش هایی که در رابطه با کتاب شناسی تالش صورت گرفته، به نظر می رسد هنوز نمی توان با قاطعیـّت تمام در این زمینه سخن گفت.
آن چه در این خصوص در اختیار داریم بیشتر مربوط به آثار مکتوب دسته ی «ب» است. توضیح این که برخی از پژوهشگران و پدیدآورندگان منابع معاصر تالش شناسی کوشیده اند تا فهرستی هایی به شکل عام یا خاص از آثار مکتوبی که مستقیماً به تالش مربوط می شوند، به دست دهند (برای نمونه ر.ک: مدنی،۱۳۶۹؛ عبدلی،۱۳۸۰: ۴۹-۳۶؛ حاجت پور،۱۳۸۳: ۳۴-۳۰؛ رضایتی،۱۳۸۶: ۲۰ – ۱۹)؛ ولی مطمئناً نمی توان ادّعا داشت که این فهرست ها همه ی آثار مد نظر را در خود دارند. رسیدن به فهرستی دقیق در این رابطه و ارائه ی کتاب شناسی کامل تالش، یقیناً به دقـّت، پژوهش و زمان بیشتری نیاز دارد.
۳- آثار جناب آقای دکتر عبدلی عمدتاً مکتوب اند و اکثر آن ها به صورت ویژه به حوزه ی تالش و تالش شناسی ارتباط پیدا می کنند.
۴- آثار مکتوب مربوط به حوزه ی تالش و تالش شناسی ایشان را می توان با توجـّه به «نوع نوشته» در چهار گروه جای داد: آفریده های ادبی (آثار ادبی)، ترجمه، تصحیح و تألیفات و تحقیقات (آثار گردآوری شده و پژوهشی).
آفریده های ادبی وی را اساساً سروده های تالشی (تالشی – تاتی) شکل می دهند و برای ترجمه و تصحیح هم در میان آثارشان بیشتر از یکی دو نمونه نمی توان یافت؛ لذا بیشتر این آثار در گروه چهارم، یعنی «تألیفات و تحقیقات» جای می گیرند.
لازم به ذکر است که علاوه بر آثار فوق، این پژوهشگر و شاعر توانسته در دهه ی هفتاد خورشیدی با استفاده از امکان و امتیاز بعضی از نشریات گیلان، دست به انتشار چند ویژه نامه تحت عنوان «ویژه ی تالش» نیز بزند.
۵- مجموعه ی آثار این چهار گروه که اکثراً در قالب «کتاب» و «مقاله» منتشر شده اند، فقط به یک زمینه و رشته ی خاص مربوط نمی شوند؛ بلکه در گستره ی وسیع تالش شناسی به زمینه ها و رشته های گوناکونی چون ادبیـّات، زبان شناسی، تاریخ، مردم شناسی، موسیقی و … مرتبط می گردند.
۶- آثار مذکور در مقایسه با کار اکثر تالش شناسان، «پرتعداد» اند. دست کم تا این لحظه در میان تالشان ایران و تالش شناسان غیرتالش و غیرایرانی، کمتر کسی را می توان به دست داد که درباره ی تالش به اندازه ی دکتر عبدلی اثر پدید آورده و منتشر کرده باشد. ناگفته نماند که نگارنده درباره ی آثار «تالشان» جمهوری آذربایجان و دیگر کشورها اطـّلاع دقیقی ندارد؛ شاید در میان تالشان این کشورها کسانی باشند که آثار پرشماری در این حوزه خلق و تدوین کرده باشند.
۷- یقیناً عبدلی اوّلین کسی نیست که درباره ی تالش قلم زده است؛ قبل از وی کسانی بوده اند که در این حوزه ورود کرده و آثاری بر جای گذاشته اند (کافی است برای صحـّت این مطلب، منابعی که ذیل شماره ی «۲» همین نوشتار به آن ها ارجاع داده ایم، دیده شوند). با وجود این، تلاش و کار وی در این حوزه قابل توجّه است؛ چرا که اوّلاً در میان تات – تالشان ایران ایشان جزء نخستین کسانی است که قدم در راه شناخت و شناساندن تالش گذاشته، ثانیاً در مقایسه با دیگر پیشکسوتان این سوی مرز، به طور جد در این راه و حوزه پاییده و کار کرده و چنان که اشاره شد، آثار پرشماری تألیف و تدوین کرده است. به بیانی دیگر می توان گفت که وی از جمله ی معدود کسانی است که وقت و عمرش را از سپیده دم جوانی تا کنون به طور ویژه در این راه صرف کرده است.
۸- پیش از این آوردیم که آثار عبدلی به زمینه های گوناگونی چون ادبیـّات، تاریخ، زبان شناسی، مردم شناسی، موسیقی و … در گستره ی تالش شناسی مربوط می شوند؛ در این راستا باید گفت: امروزه هر کدام از زمینه های مذکور چه در محدوده ی فرهنگی – جغرافیایی یک قوم و ملـّت و چه در پهنه ی جهانی، خود رشته های مستقلی هستند؛ رشته هایی همراه با ریز رشته ها، گرایش ها و شاخه های بسیار متنوّع و فراوانی که اتـّفاقاً به دلیل روز افزونی حجم اطـّلاعات و تخصّصی شدن دانش، پیوسته بر شمار آن ها افزوده می شود و هر یک زبان، اصطلاحات و تعابیر خاص خود را دارند.
از این رو طبیعی است که بر خلاف قرون گذشته، در روزگار ما دیگر نمی توان توقـّع و انتظار داشت شخصی پیدا شود که بر تمامی این رشته ها به صورتی تخصّصی اشراف داشته باشد. و اگر کسی بخواهد به هر دلیلی در همه ی این رشته ها ورود کند، نتیجه ی کارش خالی از خلل و کاستی نخواهد بود.
در مجامع علمی جهان امروز، قبل از هر چیز به «پایبندی به اصول تحقیق و پژوهش، تخصّصی برخورد کردن با موضوعات و مسایل و به کار بستن زبان خاص و به روز هر علمی» توجـّه جدّی می شود. درست به همین دلیل است که برخی از دانشگاهیان و دانش آموختگان تالش و غیر تالش بر دکتر عبدلی خرده گرفته و جدای از سروده ها، دیگر آثارش را در غالب موارد فاقد ویژگی ها و امتیازات تخصـّصی و علمی لازم می دانند.
۹- به نظر نگارنده ارزش و اهمیّت کار افرادی چون عبدلی به خاطر پدیدآوردن آثار تحقیقی و تخصّصی گران سنگ و کم نظیری درباره ی ابعاد و جنبه های مختلف سرزمین و قوم تالش نیست، بلکه بیشتر بدین دلیل است که این بزرگواران آغازگران راهی بوده اند که به بیداری تالشان انجامیده است.
پر واضح است که در آثار این پیشکسوتان نقص ها و کاستی ها وجود دارد؛ ولی در برابر خدمتی که همین آثار به حفظ هویت و داشته های تالش و معرّفی این قوم ایرانی ریشه دار فراموش شده کرده اند، می توان از همه ی ضعف های آن ها چشم پوشید.
شکی نیست که اگر آثار دکتر عبدلی نبود، امروز خلأ عظیمی در جنبش فرهنگی تالشان ایران احساس می شد و چه بسا هنوز تالش های این سوی مرز از بسیاری از داشته های خود بی خبر بودند.
۱۰- آغازگران هر راهی ناگزیر از کاستی در کار و اشتباه هستند. پیشگامان جنبش فرهنگی تالش و تالش شناسی نیز از این قاعده برکنار نبوده اند؛ مهم این است: افرادی که تازه در این راه قدم می گذارند و وارد این وادی می شوند، با وجود تلاش ها و تجربه های پیش رو، دچار اشتباهات پیشکسوتان و کاستی های کار آن ها نشوند. این امر زمانی محقـّق می گردد که آثار و شیوه های کار گذشتگان با دقـّت و به دور از تعارف های معمول مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
آن چه که تالش شناسی و جنبش فرهنگی تالشان را بیشتر به ثمر و نتیجه خواهد نشاند تلاش و کوشش همراه با واقع بینی، تخصّص و روحیه و رویه ی علمی است.
پرفروغ باد چراغ بیداری و خرد!
منابع:
۱- حاجت پور حمید، ۱۳۸۳: زبان تالشی (گویش خوشابر)، نشر گیلکان، رشت.
۲- رضایتی (رضایتی کیشه خاله) محرّم، ۱۳۸۶: زبان تالشی (توصیف گویش مرکزی)، فرهنگ ایلیا، رشت.
۳- عبدلی علی، ۱۳۸۰: فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی، آذری، شرکت سهامی انتشار، تهران.
۴- مدنی رضا، ۱۳۶۹: «کتاب شناسی و بررسی واژه نامه ها، دستورنامه ها و نوشته های گیلکی، دیلمی و تالشی»، گیلان نامه، جلد دوم، به کوشش م. پ. جکتاجی، نشر طاعتی، رشت، صص ۳۹۷ – ۳۳۶ .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر