کیومرث صفایی
بزرگانی که سالهای گرامی از عمر پر برکتشان را صرف خدمت به میهنمان کرده اند ارج نمی نهیم.هنوز کسانی هستند که آنچنان نادانند که می گویند فردوسی قرار بوده است از فلان سلطان یاجوج و ماجوج سکه ی زر بگیرد ولی چون سکه ی سیم گرفته قهر کرده و سخنان بی ارزشی مانند این را هر جا نقل می کنند و در نمی یابند که هدف استاد توس تنها و تنها برای بزرگی ایران و ایرانی بوده است.در میان رشته های انسانی و مردم شناسی که در سده ی کنونی بسیار روی آنها کار شده است و همه ی دولتها و ملتها در صدد خودشناسی برآمده اند هر دولت و ملت بنابر آرمانها و خواسته هایش کار و سرمایه گذاری کرده است و هم اکنون نیز ادامه می دهد.میهن ما که چهار راه تاریخ جهان است.
نکته های باریک تر از موی بسیاری دارد.یکی از این نکته های مهم زبان و فرهنگ دیرین و راستین سرزمین ماد و بخش مهم آن آزرابادگان می باشد.
روشنایی این بخش از تاریخ ما برای ما و آیندگان بی اندازه مهم می باشد.
در میان همه ی زبانها گویش ها نیم زبان های موجود در ایران باختری زبان تاتی و تالشی تنها ازماندگان زبان پهلویی رایج در ایران باختری می باشند که تاکنون زنده و پاینده مانده اند.اهمیت تاتی و تالشی از آن چیزی که مردم می پندارند بسیار بالاتر است، چون سند حقانیت ایران و ایرانی در برابر دشمنانی می باشد که از دگرگونی زبان پارسی پهلوی به زبان انیرانی (ترکی) برای مقاصد شومشان بهره برداری می کنند.شوربختانه خود شمار اندک تالش زبانان غرب استان گیلان امروزی (تالشستان) و نیز تات های (کردها) همسایه شان نیز به اهمیت حضور زبان باستانی شان پی نبرده اند و نمی دانند حضورشان در این خطه از میهن تا چه درجه خدمت به ایران و ایرانی گری می باشد.استاد عبدلی مرد بزرگی که دهه های گرانقدر زندگی اش را وقت تحقیق و پژوهش پیرامون دو یادگار ارزشمند نیاکان ما کرده است در این رشته ی بسیار مهم که پر از کوتاهی و لغزشهای بسیار تلخ تاریخ ما می باشد سرآمد همگان می باشد.اگر این مرد دلاور در هر یک از کشورهای اروپایی بود هم اکنون یک پژوهشکده ی بزرگ و با امکانات کافی را رهبری می کرد و همه ی خرج و نیازهای پژوهشها و کارهای مربوط به این رشته را دولت آن کشور به گردن می گرفت.استاد در یک رشته ی خالی از پژوهش و از چشمها دور مانده قدم نهاد و تا آنجایی که از توان یک انسان بر می آید، کارهای جاویدان و بی مانندی انجام داد.اینجانب همچون یک ایرانی میهن پرست که از ژرفای دل به ایران بزرگ علاقه مند و پای بندم.
آرزوی دیدار ایشان را دارم و در کمال خاکساری اعلام می نمایم که به تک تک آجرهای خانه ی استاد بوسه می زنم که خدا می داند شخص گرامی چقدر در آن خانه در تنهایی اندیشیده و کار کرده اند.باز هم تکرار می کنم که اگر یک آکادمی را بسیج می کردیم و همه گونه امکانات را در اختیار آنها می گذاشتیم باز نمی توانستیم به اندازه ی دکتر عبدلی برای تالش و تات شناسی کار کنیم.خدا کند که استاد عمر بالای صد سال داشته باشند تا دست کم بتوانند شاگردانی در این رشته تربیت کنند که در آینده خدمت گذار فرهنگ ایران زمین باشند در پایان از دوست فرهنگ دوست و میهن پرستمان جناب صفری گرامی سپاسگزاریم که زمینه ی قدردانی بسیار کوچکی را فراهم آورند که اندکی هم باشد حق مطلب ادا شود و اگر از دستمان کاری بر نمی آید از دلمان دعایی برآید و در حق استاد دعا کنیم که پروردگار بی همتا خودش ایران و ایرانی و استاد عبدلی و همه کوشندگان بزرگی و عظمت ایران را در هر رشته اس که زحمت می کشند و کار می کنند در پناه خودش از شر هر بلایی نگهداری و محافظت بفرمایید.
پاینده ایران
در کتاب کارنامه رضاشاه نوشته ی اقبال
یغمایی آمده است روزی کمال مصطفا آتاترک به محمدعلی فروغی (ذکاء الملک)
گفته بود «شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمی شناسید، معنی آن را نمی
فهمید.نمی دانید که ریشه داشتن و حق آب و گل داشتن در بخشی از این زمین چه
نعمت بزرگی است و ملیت وقتی مصداق پیدا می کند که آن ملت را بزرگان ادب و
حکمت و سیاست ممتد باشد.شما عظمت شاهنامه را در نمی یابید که این کتاب سند
مالکیت، ملیت و برگه ی هویت شماست.من هم ناگزیرم برای ملت ترک چنین سوابقی
را دست و پا کنم.
آری چنین است ما ایرانیان به هر دلیلی که هست از کنار بسیاری چیزهای مهم بی تفاوت می گذریم و به اهمیت موضوع توجهی نداریم.بلاهای بزرگ را کوچک می شماریم و شوربختانه تا خودمان به مصیبتی دچار نشویم حال همسایه یا خویشاوند مصیبت زده را در نمی یابیم.
آری چنین است ما ایرانیان به هر دلیلی که هست از کنار بسیاری چیزهای مهم بی تفاوت می گذریم و به اهمیت موضوع توجهی نداریم.بلاهای بزرگ را کوچک می شماریم و شوربختانه تا خودمان به مصیبتی دچار نشویم حال همسایه یا خویشاوند مصیبت زده را در نمی یابیم.
بزرگانی که سالهای گرامی از عمر پر برکتشان را صرف خدمت به میهنمان کرده اند ارج نمی نهیم.هنوز کسانی هستند که آنچنان نادانند که می گویند فردوسی قرار بوده است از فلان سلطان یاجوج و ماجوج سکه ی زر بگیرد ولی چون سکه ی سیم گرفته قهر کرده و سخنان بی ارزشی مانند این را هر جا نقل می کنند و در نمی یابند که هدف استاد توس تنها و تنها برای بزرگی ایران و ایرانی بوده است.در میان رشته های انسانی و مردم شناسی که در سده ی کنونی بسیار روی آنها کار شده است و همه ی دولتها و ملتها در صدد خودشناسی برآمده اند هر دولت و ملت بنابر آرمانها و خواسته هایش کار و سرمایه گذاری کرده است و هم اکنون نیز ادامه می دهد.میهن ما که چهار راه تاریخ جهان است.
نکته های باریک تر از موی بسیاری دارد.یکی از این نکته های مهم زبان و فرهنگ دیرین و راستین سرزمین ماد و بخش مهم آن آزرابادگان می باشد.
روشنایی این بخش از تاریخ ما برای ما و آیندگان بی اندازه مهم می باشد.
در میان همه ی زبانها گویش ها نیم زبان های موجود در ایران باختری زبان تاتی و تالشی تنها ازماندگان زبان پهلویی رایج در ایران باختری می باشند که تاکنون زنده و پاینده مانده اند.اهمیت تاتی و تالشی از آن چیزی که مردم می پندارند بسیار بالاتر است، چون سند حقانیت ایران و ایرانی در برابر دشمنانی می باشد که از دگرگونی زبان پارسی پهلوی به زبان انیرانی (ترکی) برای مقاصد شومشان بهره برداری می کنند.شوربختانه خود شمار اندک تالش زبانان غرب استان گیلان امروزی (تالشستان) و نیز تات های (کردها) همسایه شان نیز به اهمیت حضور زبان باستانی شان پی نبرده اند و نمی دانند حضورشان در این خطه از میهن تا چه درجه خدمت به ایران و ایرانی گری می باشد.استاد عبدلی مرد بزرگی که دهه های گرانقدر زندگی اش را وقت تحقیق و پژوهش پیرامون دو یادگار ارزشمند نیاکان ما کرده است در این رشته ی بسیار مهم که پر از کوتاهی و لغزشهای بسیار تلخ تاریخ ما می باشد سرآمد همگان می باشد.اگر این مرد دلاور در هر یک از کشورهای اروپایی بود هم اکنون یک پژوهشکده ی بزرگ و با امکانات کافی را رهبری می کرد و همه ی خرج و نیازهای پژوهشها و کارهای مربوط به این رشته را دولت آن کشور به گردن می گرفت.استاد در یک رشته ی خالی از پژوهش و از چشمها دور مانده قدم نهاد و تا آنجایی که از توان یک انسان بر می آید، کارهای جاویدان و بی مانندی انجام داد.اینجانب همچون یک ایرانی میهن پرست که از ژرفای دل به ایران بزرگ علاقه مند و پای بندم.
آرزوی دیدار ایشان را دارم و در کمال خاکساری اعلام می نمایم که به تک تک آجرهای خانه ی استاد بوسه می زنم که خدا می داند شخص گرامی چقدر در آن خانه در تنهایی اندیشیده و کار کرده اند.باز هم تکرار می کنم که اگر یک آکادمی را بسیج می کردیم و همه گونه امکانات را در اختیار آنها می گذاشتیم باز نمی توانستیم به اندازه ی دکتر عبدلی برای تالش و تات شناسی کار کنیم.خدا کند که استاد عمر بالای صد سال داشته باشند تا دست کم بتوانند شاگردانی در این رشته تربیت کنند که در آینده خدمت گذار فرهنگ ایران زمین باشند در پایان از دوست فرهنگ دوست و میهن پرستمان جناب صفری گرامی سپاسگزاریم که زمینه ی قدردانی بسیار کوچکی را فراهم آورند که اندکی هم باشد حق مطلب ادا شود و اگر از دستمان کاری بر نمی آید از دلمان دعایی برآید و در حق استاد دعا کنیم که پروردگار بی همتا خودش ایران و ایرانی و استاد عبدلی و همه کوشندگان بزرگی و عظمت ایران را در هر رشته اس که زحمت می کشند و کار می کنند در پناه خودش از شر هر بلایی نگهداری و محافظت بفرمایید.
پاینده ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر