۱۳۹۵ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

عبدلی سنت شکن و جسور

عارف واحد ناوان
در دوره دانشجویی ام در سال ۱۹۹۹ میلادی به اتفاق استادم یک بار تابستان و بار دیگر زمستان همان سال برای پژوهش در باره تالشان به جمهوری آذربایجان رفتیم.به یاد دارم وقتی را که برای نخستین بار وارد سفارت جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان شدیم. سفیر وقت ( علیرضا بیگدلی که بعد ها سفیر ایران در قبرس شد) ما را به حضور پذیرفت.سفیر سر حرف را با استادم باز کرد و من به رسم ادب سکوت کردم و فقط گفت و گوهایی آنها را گوش می دادم.وقتی نوبت حرف زدن به من رسید سفیر سرزمین تولدم را از من پرسید و من گفتم اهل تالشم.سفیر بی درنگ از علی عبدلی پرسید و اینگونه بود که بحث آغاز شد. در ادامه:
سفیر: شما که تالشی هستید علی عبدلی را می شناسید؟!
من: عبدلی را از نزدیک ندیده ام اما ایشان نویسنده چندین کتاب در حوزه تالش و تات است وآدم قابل احترامی است.
سفیر:شما آدمی را که ندیده اید چطور می گویید آدم قابل احترامی است؟!
من: شما و من سعدی ، حافظ ، مولوی و فردوسی را هم ندیده ایم اما به نظر شما آنها آدم های قابل احترامی نبودند.
سفیر: اما آنها نویسنده بودند.
من: خب علی عبدلی هم نویسند است.
سفیر:اما همه می گویند کتاب های علی عبدلی پر محتوا نیست مثلا همین کتاب تالشی ها کیستند
من:در مورد محتوای کتاب ها حرف نمی زنم من اما معتقدم علی عبدلی سنت شکن جسوری است.
سفیر: چطور؟!
من ببینید! اینجا یه رودخانه است و هیچ کس جرات نمی کنه داخل آب بپره ! چون هیچ کس نمی دونه عمق آب چقدره؟! اما علی عبدلی دل به دریا می زنه و می پره تو رودخونه حالا عده ای بیرون نشسته اند هی حرف هایی پرت و پلا می زنند. مهم حرف های دیگران نیست مهم اینکه عبدلی اولین ایرانی است که جسارت خرج داد و پرید رودخونه
سفیر:با این وجود من وقتی با برخی میهمانان که اینجا می آیند حرف می زنم از عبدلی خوب نمی گویند!
من: کسی می تواند درباره یک نویسند حرف بزند که خودش حداقل دو خط مطلب نوشته باشد اگر نوشته نباشد اصلا صلاحیت حرف زدن درباره عبدلی را ندارد چون این کاره نیست اما اگر نویسنده ای پیدا شود عبدلی را نقد کند در آن صورت می شود جور دیگری حرف زد.مثلا نویسندها همیشه در طول تاریخ با هم کرکری داشتند.از نویسنده های بعد از مشروطه که با هم کرکری داشتند .
برای سفیر مثال زدم.بویژه به جدال لفظی و تاریخی ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ قمری) عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم اشاره کردم و گفتم که فکر نکن که اوضاع نویسندگی تغییر کرده است. سپس ماجرای ابوسیعد ابوالخیر با نویسنده هم عصرش را برای سفیر تعریف کردم که چنین بود: روزی بر زفان استاد امام بوالقاسم قشیری برفت که: “بیش از آن نیست که بوسعید حق را دوست می دارد و حق سبحانه و تعالی ما را دوست می دارد، فرق چندین است که در این راه ما پیلی ایم، بوسعید پشه ای!” این خبر به شیخ ما آوردند. شیخ آن کس را گفت: “برو به نزدیک استاد شو و بگو که آن پشه هم تویی، ما هیچ چیز نیستیم!”
ادامه ماجرا به این صورت پیش رفت که من گفتم البته به عبدلی و کتاب هایش انتقادهایی وارد است اما باید بپذیریم که برخی از حرف های که پشت سر عبدلی گفته می شود غیر کارشناسی و برخی هم از روی حسادت است. سفیر از استدلال های منطقی من خوشش آمد و بسیار قانع شد و آنگاه گفت که یکی از مادر بزرگ هایم من هم تالش است و من روی تالش ها عرق دارم.
از این اتفاق ۱۳ سال می گذرد .نگارنده این سطور حالا هم بر این اعتقاد است که علی عبدلی با نوشتن نخستین کتابش که از قضایی روزگار بدترین کتابش هم بود تحولی ژرف در نویسندگی ایجاد کرد.هم او بود که موجب شد تا فرزندان کادوس و تالش دست به قلم شوند و با اعتماد به نفس بالا بنویسند.سال اول راهنمایی بودم که برادر بزرگم از مدرسه آمد و گفت که یک نفر کتابی تحت عنوان تالش ها کیستند را نوشته است و این کتاب نایاب شده است. مادرم پرسید که حتما نویسنده خارجی بوده است و برادرم گفت که نه اتفاقا ایرانی است.مادرم حق داشت بگویید که نویسند کتاب خارجی بوده است چون تا پیش از آن فقط خارجی ها بودند که نه فقط در مورد تالش بلکه در مورد تاریخ و تمدن ایران نوشته اند.منابع تالش را باید در سفرنامه ها و پژوهش های رابینو ، الکساندر خودچیکف ، مارسل بازون و دهها نویسنده خارجی دیگر جستجو کرد. در مقیاسی بزرگتر این تاریخ نویسان یونانی هستند که تاریخ ایران را بهتر از خود ایرانی ها به نگارش در آورده اند.اگر بگوییم که کتاب هردوت (پدر تاریخ) بهترین منبع برای تاریخ ایران است سخنی به گزافه نگفته ایم ..بگذریم این رشته سر دراز دارد.اوضاع نویسندگی تالش نیز متاثر از همین وضع است.
بهر حال بحث در مورد کتاب تالشان کیستند و نویسنده آن یعنی علی عبدلی نه در فضای خانه ما بلکه مدتهای طولانی نقل محافل تالش و غیر تالش بود بطوری که دامنه این بحث ها نه با حرارت دهه شصت اما همچنان ادامه دارد.عبدلی با تالشان کیستند هم بهای سنگینی داد و هم روح اعتماد به نفس را در کالبد جوانان دمید . .بی رحمانه است که این نویسنده جسور و حالا پا به سن گذشته را در ترازویی نقد کتاب نخستش بگذاریم چرا که از آن قلم بعدها ده ها کتاب نفیس و گرانبها زیر چاپ رفت که هم اکنون در معتبرترین دانشگاه ها و محافل علمی داخل و خارج به عنوان کتاب های مرجع استفاده می شود.
اما شاید جسور تر از عبدلی کسانی هستند که اراده خود رابرای گرامی داشت این نویسنده بزرگ استوار کرده اند تا در زمان حیات از او تجلیل کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر