پروفسور سید حسن امین
سال ها پیش که در مقام دانشجو به مدرسه ی
مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن راه یافتم و هنوز هم عضو کانون فارغ
التحصیلان آنم، به کلاس هایی در رشته ی کارشناسی ارشد با عنوان (مطالعات
منطقه ای) Area Studies برخوردم و دانستم تاریخ، فرهنگ، زبان و آداب یک
منطقه چه اندازه حائز اهمیت است.
در ایران در سال های آغازین سده ی اخیر شمسی، اهتمام دولت مردان به ایجاد یک دولت متمرکز و به تعبیر ممالک نوپا(ملت سازی) Nation Bulding خواه ناخواه ما را به غفلت از مطالعات منطقه ای سوق داد. اما در چهل ـ پنجاه سال اخیر اندک اندک به همت پژوهشگرانی که ریشه در خاک خویش داشتند، زبان، تاریخ، فرهنگ و آداب هر منطقه با اختصاص مورد مطالع قرار گرفت و چنین بود که خطه ی خوب تالش نیز کانون مطالعات تالش شناسی قرار گرفت.
من به نوبت ناقابل خویش تلاش های عالمانه ی پژوهشگر توانا و تالش شناس نامدار و خدمت گزار استاد دکتر علی عبدلی را پاس می دارم و خدمات فرهنگی و پژوهشی این شخصیت زبده ی تالشی را گرامی و ارزشمند می شمارم. این داستان را نیز بگویم و زحمت کم کنم: هنگامی که کتاب «سیری در زندگی تالش ها» تألیف و تدوین دوست ایران دوست مان «اسماعیل بخشی زاده ی آلیانی» چاپ شد، دیدم در بخش «دیدگاه چند صاحب نظر درباره ی کتاب» اولین اظهار نظر به قلم «تالش پژوه برجسته دکتر علی عبدلی» است و از پیِ او به ترتیب دیدگاه های من، استاد عبدالرفیع حقیقت، دکتر فرزاد بختیاری و سرانجام استاد دکتر منوچهر ستوده و استاد ابراهیم اصلاح عربانی چاپ شده است.
در ایران در سال های آغازین سده ی اخیر شمسی، اهتمام دولت مردان به ایجاد یک دولت متمرکز و به تعبیر ممالک نوپا(ملت سازی) Nation Bulding خواه ناخواه ما را به غفلت از مطالعات منطقه ای سوق داد. اما در چهل ـ پنجاه سال اخیر اندک اندک به همت پژوهشگرانی که ریشه در خاک خویش داشتند، زبان، تاریخ، فرهنگ و آداب هر منطقه با اختصاص مورد مطالع قرار گرفت و چنین بود که خطه ی خوب تالش نیز کانون مطالعات تالش شناسی قرار گرفت.
من به نوبت ناقابل خویش تلاش های عالمانه ی پژوهشگر توانا و تالش شناس نامدار و خدمت گزار استاد دکتر علی عبدلی را پاس می دارم و خدمات فرهنگی و پژوهشی این شخصیت زبده ی تالشی را گرامی و ارزشمند می شمارم. این داستان را نیز بگویم و زحمت کم کنم: هنگامی که کتاب «سیری در زندگی تالش ها» تألیف و تدوین دوست ایران دوست مان «اسماعیل بخشی زاده ی آلیانی» چاپ شد، دیدم در بخش «دیدگاه چند صاحب نظر درباره ی کتاب» اولین اظهار نظر به قلم «تالش پژوه برجسته دکتر علی عبدلی» است و از پیِ او به ترتیب دیدگاه های من، استاد عبدالرفیع حقیقت، دکتر فرزاد بختیاری و سرانجام استاد دکتر منوچهر ستوده و استاد ابراهیم اصلاح عربانی چاپ شده است.
برای چند دقیقه تأمل کردم که شاید در این تقدم و تأخرها اشتباهی روی
داده باشد. اما هنگامی که با سوابق و آثار استاد دکتر علی عبدلی که در بخش
فهرست منابع و مآخذ همان کتاب تدوین شده بود، آشنا شدم، به مولف کتاب حق
دادم که در چنان کتابی، نام این تالش پژوه برجسته را بر من مقدم آورده
باشد.
دیگر بار برای استاد دکتر علی عبدلی آرزوی توفیق بیشتر دارم و در خاتمه وظیفه می دانم که از استاد نازنین فقید سعید هارون شفیقی عنبرانی پیر فرهنگ تالش نیز که ارتباط فرهنگی ویژه ای با او داشتم و اول بار به شوق دیدار او به تالش رفتم، ذکر خیری به عمل آورم. همچنین از این که توفیق داشته ام نامه های آن استاد را خطاب به خودم (همچنان که نامه از شادروان استاد مسرور فرامرز مسرور ماسالی) را به خط خود ایشان در ماهنامه ی حافظ منتشر کنم، احساس سرافرازی دارم و به جا می دانم که به حکم زنده ستایی هر گاه که از خدمات اهالی قلم و فرهنگ مخصوصاً در حیات ایشان تجلیل و تکریمی به عمل می آید به قدر ناقابل خویش در این کار سهیم و شریک باشم.
دیگر بار برای استاد دکتر علی عبدلی آرزوی توفیق بیشتر دارم و در خاتمه وظیفه می دانم که از استاد نازنین فقید سعید هارون شفیقی عنبرانی پیر فرهنگ تالش نیز که ارتباط فرهنگی ویژه ای با او داشتم و اول بار به شوق دیدار او به تالش رفتم، ذکر خیری به عمل آورم. همچنین از این که توفیق داشته ام نامه های آن استاد را خطاب به خودم (همچنان که نامه از شادروان استاد مسرور فرامرز مسرور ماسالی) را به خط خود ایشان در ماهنامه ی حافظ منتشر کنم، احساس سرافرازی دارم و به جا می دانم که به حکم زنده ستایی هر گاه که از خدمات اهالی قلم و فرهنگ مخصوصاً در حیات ایشان تجلیل و تکریمی به عمل می آید به قدر ناقابل خویش در این کار سهیم و شریک باشم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر