دکتر جهاندوست سبز علی پور
در این عصر هر کسی که بخواهد ملتی را با فرهنگ اصیل خودش آشنا کند و او را بیدار کند تا به خود بیاید و از ارزشهای واقعی خود نگهبانی کند، یک قهرمان محسوب می¬شود و باید از او تقدیر شود. استاد علی عبدلی یکی از این افراد است.
دانش آموز اول دبیرستان بودم، هنگام ظهر با همکلاسی¬هایم از دبیرستان شهید هاشم اصلانی کلور برمی¬گشتم در وسط راه، روبروی عکاسی شعبانی شنیدم که بچه¬ها از کتابی تازه دربارۀ زبان تاتی حرف می¬زنند و آن کتاب را به همدیگر نشان می¬دهند، نزدیکتر رفتیم از پشت شیشه کتاب فرهنگ ¬تاتی و تالشی علی عبدلی بود. نمیدانم آن موقع دقیقاً چه حسی داشتم ولی نوشتن کتابی درباره زبان تاتی برایم خوشایند بود. خاطره نام ایشان و کتابشان مرا به نوجوانی و تاتی و شاهرود خلخال می¬کشاند. بزرگتر که شدم با دیگر اثارش اشنا شدم، هرچقدر روحیه تحقیقم بیشتر می¬شد، آثارشان را بیشتر می¬خواندم.
امروزه همه اقوام و ملل دنبال ریشه¬های تاریخ، فرهنگی و تمدنشان هستند، و همه می¬خواهند هویتی خود بدست آورند، گاه در این بین موفق به کشف گمشدۀ خویش می شوند و گاه نیز وقتی چیزی از گذشتۀ خود نمی¬یابند، شروع به جعل تاریخ و اسناد می¬کنند تا خود خویشتن را بیابند. در چندین دهه گذشته چنین فعالیت¬هایی کمتر بود و حداقل در ایران به اندازه امروزه نبود. در اوایل دهه شصت علی عبدلی درباره تاریخ، هویت، و زبان تاتی شروع به تحقیق کرد در آن زمان بسیاری از اقوام ایرانی هنوز شروع به خودشناسی نکرده¬ بودند، و مثل امروزه در فضاهای کاغذی و مجازی پشت در پشت نمی¬نوشتند، و تقدیم به مشتریان و خوانندگان مجازی خود نمی¬کردند.
بسیاری معتقدند کسانی که با الگوی تحقیق از پی تعیین شده کار می¬کنند، مهارت¬شان کمتر از کسانی است که صرفا از کار دیگران الگو می¬گیرند، استاد عبدلی در زمانی به فکر شناسایی و شناساندن تات و تالش بود که کمترین الگوها را داشت و کسی نیز در این زمینه چندان اطلاعات و مواد زبانی¬ای از تاتی و تالشی در دست نداشت. او به تنهایی برای پاسداشت تات و تالش تلاش¬های زیادی کرد و فقط کسانی می¬توانند قدر این تلاش را بدانند که خود یک قدم برای پاسداشت و یا حفظ و جمع¬آوری یادگارهای کهن برداشته باشند.
امروزه خوشبختانه یا متاسفانه تعداد پژوهندگان و محقیقن عرصۀ فرهنگ و زبان¬های ایران دوچندان شده است، این اظهار تأسف به خاطر کیفیت نامطلوب کارهایی است که از این دسته از افراد به دستمان رسیده است و اظهار خوشحالی¬ام از این است که بالاخره از این انبوه محققین چیزی به دست آیندگان می¬رسد. گرچه بزرگان ما در دهه¬های گذشته به شمار کمتر بودند، اما پرکار و پربار ظاهر می¬شدند، اما امروزه به شمار چشم بیش¬اند و ز شمار خرد اندک. هویت یک قوم و یک ملت مجموع فرهنگ، داشته¬ها، ارزش¬ها، و یادگارهای ارزشمندی است که از گذشته وجود داشته است. گاه مردمانی خود را فراموش می¬کنند و یادشان می¬رود کی بوده¬اند و چه داشته¬اند و لازم است، به آنها گوشزد شود یا آموزش ببینند تا بیدار شوند. برای هرملتی نیز در هر عصری، شخصی و شخصیتی و یا قهرمانی نیاز است که آنها را به خودشان بیاورد. علی عبدلی به خوبی توانست نخستین قدم¬ها را در این راه بردارد و چه خوب توانست در دهه شصت عده¬ای از تات¬ها و تالشان را به خودشان دعوت کند تا بدانند کی بوده¬اند. در زمانی که استاد عبدلی در فکر نوشتن این کتابها بود شاید خیلی¬ها با منابع تاتی آشنایی نداشتند و آثار عبدلی مدت¬ها پاسخگوی نیاز مشتاقان بود.
با رشد دانشگا¬ه¬ها و افزایش رشته¬های دانشگاهی بسیاری از دانشجویان رشته¬های علوم انسانی مرتبط با زبان، فرهنگ و ادبیات برای انجام کارها و تکالیف دانشگاهی خود به سراغ گویش¬ها و گونه¬های زبانی مناطقی رفتند که قبلا اسمی از آنها در میان نبود، و اینجا بود که در دهه¬های هفتاد و هشتاد دانشجویان و دانشگاهیان در قبال محققین قدیمی قد علم کردند و عده¬ای به محض آشنایی با تعدادی از اصطلاحات علوم جدید تمام کارها و مطالعات قدیمیان را به دیده تحقیر نگریستند و شروع به تفاخر در برابر آنان کردند و در اینجا ناسپاسی¬هایی شد که نمی¬بایست. ناگفته پیداست که علوم جدید دانشگاهی همه در ذات خود بدون کمترین شکی مفید و لازم¬اند و با استفاده از همین روشهای جدید بهتر و سریع¬تر می¬توان دست به تحقیق زد، اما در حیطه علوم انسانی در عمل چنین نبوده است، مثلاً با خواندن دو واحد درس عروض و قافیه در دانشگاه کسی شاعر نشده است، گرچه خواندن عروض برای شعر مفید و لازم است. باید یاداور شد که در این بین باید حساب دانشگاهیان موفق را از دیگران جدا کرد. امروزه جوانان بسیاری در پی خودشناسی هویت یابی هستند و اندوخته¬های استاد عبدلی می¬تواند راهگشای مشکلات آنان باشد. اگر هم در قمستی از تحقیات ایشان نقصی وجود دارد، جوانان می¬توانند ضمن استفاده از تجربیات استاد، کاری کنند که خواسته¬های دیرینه ایشان عملی شود و نواقص موجود برطرف گردد. برای این استاد ارجمند و پژوهشگر عرصۀ تات و تالشی، بهروزی و سلامت از خداوند بزرگ خواستاریم.
هیچ وقت نمی¬توانم بیانات استاد دکتر بهمن
سرکاراتی را فراموش کنم که می¬گفت: «روزگار ما از یک دیدگاه عصر تشخصستیزی
است. مردم زمانه روگردان از هرگونه تبعیض و تفاوت، هراسان از هر نوع تشخیص
و تمایز، با شتاب هرچه تمامتر به سوی یکسانی و یکدستی و یکنواختی رانده
میشوند. پیروان آیین جهانبینی، طرفداران یکسوگرایی اجتماعی و کارگزاران
سوداگری آزاد جهانی میکوشند طرحی بیندازند و سامانی بچینند تا در
ناکجاآباد هزارۀ سوم، همگان زیر سلطۀ یک نظام اقتصادی نامرئی، همه مثل هم
بزایند و مثل هم بزیند و مثل هم بمیرند! با این شتاب که هر روز در هر چهار
سوی جهان، مرزهای طبیعی، گسستهای ضروری و ناهمداستانیهای سالم و لازم
میشکنند و فرو میریزند، دیری نپاید که گیتی عاری از آرایشها و برهنه از
شکفتگی و زیباییهایش، که بخش کلانی از آنها ناشی از رویارویی تفاضلها و
ناهمتاییهاست، خرابآبادی شود هموار و مستوی که در آن ترک و رومی و چینی و
زنگی، همه در پشت رایانههایشان با کیفهای سامسونت در دست و تلفنهای
همراه در و همبرگر مکدونالد در دهان، ستور وار، همه همسان بزیند و
بمیرند» .
در این عصر هر کسی که بخواهد ملتی را با فرهنگ اصیل خودش آشنا کند و او را بیدار کند تا به خود بیاید و از ارزشهای واقعی خود نگهبانی کند، یک قهرمان محسوب می¬شود و باید از او تقدیر شود. استاد علی عبدلی یکی از این افراد است.
دانش آموز اول دبیرستان بودم، هنگام ظهر با همکلاسی¬هایم از دبیرستان شهید هاشم اصلانی کلور برمی¬گشتم در وسط راه، روبروی عکاسی شعبانی شنیدم که بچه¬ها از کتابی تازه دربارۀ زبان تاتی حرف می¬زنند و آن کتاب را به همدیگر نشان می¬دهند، نزدیکتر رفتیم از پشت شیشه کتاب فرهنگ ¬تاتی و تالشی علی عبدلی بود. نمیدانم آن موقع دقیقاً چه حسی داشتم ولی نوشتن کتابی درباره زبان تاتی برایم خوشایند بود. خاطره نام ایشان و کتابشان مرا به نوجوانی و تاتی و شاهرود خلخال می¬کشاند. بزرگتر که شدم با دیگر اثارش اشنا شدم، هرچقدر روحیه تحقیقم بیشتر می¬شد، آثارشان را بیشتر می¬خواندم.
امروزه همه اقوام و ملل دنبال ریشه¬های تاریخ، فرهنگی و تمدنشان هستند، و همه می¬خواهند هویتی خود بدست آورند، گاه در این بین موفق به کشف گمشدۀ خویش می شوند و گاه نیز وقتی چیزی از گذشتۀ خود نمی¬یابند، شروع به جعل تاریخ و اسناد می¬کنند تا خود خویشتن را بیابند. در چندین دهه گذشته چنین فعالیت¬هایی کمتر بود و حداقل در ایران به اندازه امروزه نبود. در اوایل دهه شصت علی عبدلی درباره تاریخ، هویت، و زبان تاتی شروع به تحقیق کرد در آن زمان بسیاری از اقوام ایرانی هنوز شروع به خودشناسی نکرده¬ بودند، و مثل امروزه در فضاهای کاغذی و مجازی پشت در پشت نمی¬نوشتند، و تقدیم به مشتریان و خوانندگان مجازی خود نمی¬کردند.
بسیاری معتقدند کسانی که با الگوی تحقیق از پی تعیین شده کار می¬کنند، مهارت¬شان کمتر از کسانی است که صرفا از کار دیگران الگو می¬گیرند، استاد عبدلی در زمانی به فکر شناسایی و شناساندن تات و تالش بود که کمترین الگوها را داشت و کسی نیز در این زمینه چندان اطلاعات و مواد زبانی¬ای از تاتی و تالشی در دست نداشت. او به تنهایی برای پاسداشت تات و تالش تلاش¬های زیادی کرد و فقط کسانی می¬توانند قدر این تلاش را بدانند که خود یک قدم برای پاسداشت و یا حفظ و جمع¬آوری یادگارهای کهن برداشته باشند.
امروزه خوشبختانه یا متاسفانه تعداد پژوهندگان و محقیقن عرصۀ فرهنگ و زبان¬های ایران دوچندان شده است، این اظهار تأسف به خاطر کیفیت نامطلوب کارهایی است که از این دسته از افراد به دستمان رسیده است و اظهار خوشحالی¬ام از این است که بالاخره از این انبوه محققین چیزی به دست آیندگان می¬رسد. گرچه بزرگان ما در دهه¬های گذشته به شمار کمتر بودند، اما پرکار و پربار ظاهر می¬شدند، اما امروزه به شمار چشم بیش¬اند و ز شمار خرد اندک. هویت یک قوم و یک ملت مجموع فرهنگ، داشته¬ها، ارزش¬ها، و یادگارهای ارزشمندی است که از گذشته وجود داشته است. گاه مردمانی خود را فراموش می¬کنند و یادشان می¬رود کی بوده¬اند و چه داشته¬اند و لازم است، به آنها گوشزد شود یا آموزش ببینند تا بیدار شوند. برای هرملتی نیز در هر عصری، شخصی و شخصیتی و یا قهرمانی نیاز است که آنها را به خودشان بیاورد. علی عبدلی به خوبی توانست نخستین قدم¬ها را در این راه بردارد و چه خوب توانست در دهه شصت عده¬ای از تات¬ها و تالشان را به خودشان دعوت کند تا بدانند کی بوده¬اند. در زمانی که استاد عبدلی در فکر نوشتن این کتابها بود شاید خیلی¬ها با منابع تاتی آشنایی نداشتند و آثار عبدلی مدت¬ها پاسخگوی نیاز مشتاقان بود.
با رشد دانشگا¬ه¬ها و افزایش رشته¬های دانشگاهی بسیاری از دانشجویان رشته¬های علوم انسانی مرتبط با زبان، فرهنگ و ادبیات برای انجام کارها و تکالیف دانشگاهی خود به سراغ گویش¬ها و گونه¬های زبانی مناطقی رفتند که قبلا اسمی از آنها در میان نبود، و اینجا بود که در دهه¬های هفتاد و هشتاد دانشجویان و دانشگاهیان در قبال محققین قدیمی قد علم کردند و عده¬ای به محض آشنایی با تعدادی از اصطلاحات علوم جدید تمام کارها و مطالعات قدیمیان را به دیده تحقیر نگریستند و شروع به تفاخر در برابر آنان کردند و در اینجا ناسپاسی¬هایی شد که نمی¬بایست. ناگفته پیداست که علوم جدید دانشگاهی همه در ذات خود بدون کمترین شکی مفید و لازم¬اند و با استفاده از همین روشهای جدید بهتر و سریع¬تر می¬توان دست به تحقیق زد، اما در حیطه علوم انسانی در عمل چنین نبوده است، مثلاً با خواندن دو واحد درس عروض و قافیه در دانشگاه کسی شاعر نشده است، گرچه خواندن عروض برای شعر مفید و لازم است. باید یاداور شد که در این بین باید حساب دانشگاهیان موفق را از دیگران جدا کرد. امروزه جوانان بسیاری در پی خودشناسی هویت یابی هستند و اندوخته¬های استاد عبدلی می¬تواند راهگشای مشکلات آنان باشد. اگر هم در قمستی از تحقیات ایشان نقصی وجود دارد، جوانان می¬توانند ضمن استفاده از تجربیات استاد، کاری کنند که خواسته¬های دیرینه ایشان عملی شود و نواقص موجود برطرف گردد. برای این استاد ارجمند و پژوهشگر عرصۀ تات و تالشی، بهروزی و سلامت از خداوند بزرگ خواستاریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر