۱۳۹۵ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

برای تالش شناس بزرگ دکتر علی عبدلی

 پروفسور سید حسن امین
سال ها پیش که در مقام دانشجو به مدرسه ی مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن راه یافتم و هنوز هم عضو کانون فارغ التحصیلان آنم، به کلاس هایی در رشته ی کارشناسی ارشد با عنوان (مطالعات منطقه ای) Area Studies برخوردم و دانستم تاریخ، فرهنگ، زبان و آداب یک منطقه چه اندازه حائز اهمیت است.
در ایران در سال های آغازین سده ی اخیر شمسی، اهتمام دولت مردان به ایجاد یک دولت متمرکز و به تعبیر ممالک نوپا(ملت سازی) Nation Bulding خواه ناخواه ما را به غفلت از مطالعات منطقه ای سوق داد. اما در چهل ـ پنجاه سال اخیر اندک اندک به همت پژوهشگرانی که ریشه در خاک خویش داشتند، زبان، تاریخ، فرهنگ و آداب هر منطقه با اختصاص مورد مطالع قرار گرفت و چنین بود که خطه ی خوب تالش نیز کانون مطالعات تالش شناسی قرار گرفت.
من به نوبت ناقابل خویش تلاش های عالمانه ی پژوهشگر توانا و تالش شناس نامدار و خدمت گزار استاد دکتر علی عبدلی را پاس می دارم و خدمات فرهنگی و پژوهشی این شخصیت زبده ی تالشی را گرامی و ارزشمند می شمارم. این داستان را نیز بگویم و زحمت کم کنم: هنگامی که کتاب «سیری در زندگی تالش ها» تألیف و تدوین دوست ایران دوست مان «اسماعیل بخشی زاده ی آلیانی» چاپ شد، دیدم در بخش «دیدگاه چند صاحب نظر درباره ی کتاب» اولین اظهار نظر به قلم «تالش پژوه برجسته دکتر علی عبدلی» است و از پیِ او به ترتیب دیدگاه های من، استاد عبدالرفیع حقیقت، دکتر فرزاد بختیاری و سرانجام استاد دکتر منوچهر ستوده و استاد ابراهیم اصلاح عربانی چاپ شده است. 

دکتر عبدلی ؛ چهره فرهنگی شاخص تالش

دکتر محمد طاهر نظامی
در نوزائی، بازسازی و بازپیرائی تاریخ و تمدن غبارگرفته و پاره پاره شده دولت ماد کوچک و به تعبیر روشن شناسنامه و جایگاه قوم تالش (۱) در گستره امپراتوری ایران باستان گذشته از اندک اشارات و تک نگاریهای معدود مورخین، جهانگردان و جهانخواران (۲)! انگشت شمارند آثار، پژوهش¬ها و نوشته¬های مدون و مستند درباره تالشان، سرزمین و سرنوشت تاریخی آنها.
یافته¬های اخیر باستانشناسی در گوشه¬ای از قلمرو تالشان نه تنها تاریخ ۳-۴ هزار ساله آنها از دل خاک بیرون کشیده بلکه بر اساس مدارک مستند تالشان را جزو یکی از اولین اقوام یکجانشین و از پایه¬گذاران مدنیت و شهرنشینی با دانش و فن در این نقطه از جهان نام برده است (۳)، اما، با این عظمت و شکوه دریغ از جفاهای تاریخ، تاریخ¬نگاران و فرمانروایان در مورد سابقه، نقش و هویت این قوم نژاده، وطن¬دوست، سلحشور و تمدن ساز در سرزمین پهناور ایران.

کسی که تاتها و تالشان را به هویت خودشان فرا خواند

دکتر جهاندوست سبز علی پور
هیچ وقت نمی¬توانم بیانات استاد دکتر بهمن سرکاراتی را فراموش کنم که می¬گفت: «روزگار ما از یک دیدگاه عصر تشخص‌ستیزی است. مردم زمانه روگردان از هرگونه تبعیض و تفاوت، هراسان از هر نوع تشخیص و تمایز، با شتاب هرچه تمام‌تر به سوی یکسانی و یکدستی و یکنواختی رانده می‌شوند. پیروان آیین جهان‌بینی، طرفداران یکسوگرایی اجتماعی و کارگزاران سوداگری آزاد جهانی می‌کوشند طرحی بیندازند و سامانی بچینند تا در ناکجاآباد هزارۀ سوم، همگان زیر سلطۀ یک نظام اقتصادی نامرئی، همه مثل هم بزایند و مثل هم بزیند و مثل هم بمیرند! با این شتاب که هر روز در هر چهار سوی جهان، مرزهای طبیعی، گسست‌های ضروری و ناهم‌داستانی‌های سالم و لازم می‌شکنند و فرو می‌ریزند، دیری نپاید که گیتی عاری از آرایش‌ها و برهنه از شکفتگی و زیبایی‌هایش، که بخش کلانی از آنها ناشی از رویارویی تفاضل‌ها و ناهمتایی‌هاست، خراب‌آبادی شود هموار و مستوی که در آن ترک و رومی و چینی و زنگی، همه در پشت رایانه‌هایشان با کیف‌های سامسونت در دست و تلفن‌های همراه در و همبرگر مک‌‌دونالد در دهان، ستور وار، همه همسان بزیند و بمیرند» .

استاد علی عبدلی، تالش شناس شاعر

سید مومن منفرد
بی شک نوشتن درباره ی مردی که بیش از دو سومِ عمر خود را صرف مطالعه و نوشتن کرده، مشکل است. اما بر حسب وظیفه و با اطلاعاتی که درباره ی این شخصیت شهیر تالش دارم، مطالبی را به نگارش در می آورم. سال ۱۳۳۰ خورشیدی، فرزندی در سرزمین آذر و آتش؛ شهر کلور خلخال پا به عرصه ی هستی می گذارد. به دلیل نبود کسب و کار به همراه خانواده اش به تالش می آید در اورماملال ساکن می شود. در همان روستاتا ششم ابتدایی درس می خواند. سپس راهی تهران می شود.آموزش و کار در آن شهر بزرگ را پی می گیرد. در انجمن های شعر و ادب تهران حضور می یابد و در سال ۱۳۵۳ در نشریه ی پرطرفدار آن روزهای تهران یعنی فردوسی جزء ده شاعر جوان برتر کشور معرفی می گردد. این سرآغاز فعالیت های هنری علی عبدلی است. در سال ۱۳۵۲ پس از پایان خدمت نظام وظیفه، در سازمان میراث فرهنگی استخدام می شود . پس از گذراندن دوره های شغلی، به استان گیلان منتقل می شود و مسئولیت اداره حفاظت میراث فرهنگی منطقه تالش به وی محول می گردد .

علی عبدلی پژوهشگری اثرگذار

عبدالکریم آقا جانی
متن موجود از روی فیلم طی گفتگویی خودمانی که در خرداد ماه ۹۱ بین حسین صفری و استاد آقاجانی انجام گرفته بود، پیاده شده است.
زبان ترکی در تالش مثل حمله مغول از شمال به جنوب و به تمام چیزهای سنتی ما و زبان تالشی بوده و همه چیز ما را تحت¬الشعاع قرار داده است و متأسفانه دل کسی هم نمی¬سوزد که هیچ ، به نوعی بی¬تفاوت هم شده¬ایم . من از این بی¬تفاوتی بیشتر رنج می¬برم. من چند وقت پیش با دکتر رهنمایی بودم . جالب است که ایشان هم مثل بنده به بی-تفاوتی دوستان اعتقاد دارند، عده زیادی عقیده دارند هر چه می¬شود بشود و هر کسی سعی دارد بار خودش و بار فرهنگی خودش را حمل نماید، این هست که متأسفانه نه اجازه انجمن هست در تالش و نه نشستی خودمانی بین دوستان و نه گردهمایی، من بارها به دوستان گفته¬ام چون هر کسی برای خودش و انفرادی کار می¬کند. کار ما بدینجا کشیده شده است.
ولی کار شما ( آقای صفری ) در این برهه از زمان بدون حب و بغض جالب و زیباست، از من خواسته¬ای خاطراتی از دکتر علی عبدلی بگویم چه بگویم که نگفتنش شاید بهتر باشد.

علی عبدلی ؛ برجسته ترین تالش شناس ایران

شهرام آزموده
یکی از کارهای نیکی که چندی ست در تالش مرسوم شده و در حال تداوم است، انتشار ویژه نامه هایی به پاس زحمات تالش شناسان و شخصیت های برجسته فرهنگی و هنری و …. تالش است. نخستین نمونه چنین کاری، سال ها پیش توسط نویسنده این سطور در میان صفحات ویژه نامه ای که با نام « تالش شناسی» منتشر می شد،روانه بازار شد در آن ویژه نامه روانشاد استاد شفیقی پاس داشته شده بود. … اما دو سه سال پیش حسین صفری سیدآبادی، کار را به بهانه پاس داشت « روانشاد استاد مسرور ماسالی » در زمان زنده بودن آن روانشاد ادامه داد که با همه ضعف هایش کاری ستودنی بود. این سنت با آماده سازی ویژه استاد هادی حمیدی (توسط مهندس مومن منفرد که امیدوارم به زودی منتشر شود) ادامه یافته است و اینک با انتشار ویژه نامه ای برای آقای عبدلی تداوم می یابد. در یک کلام باید بگویم که امیدوارم « بماند سالها این نظم و ترتیب» و به امید خدا در آینده شاهد انتشار ویژه نامه هایی برای دیگر بزرگان فرهنگی و هنری تالش پیش از بدرود گفتن با آنان باشیم. …
شکی نیست که پاسداشت اهل فضل و تحقیق خود عاملی برای تشویق دیگران به ادامه کارهای پژوهشی خواهد شد، اما از طرفی شکی هم وجود ندارد که از دست اهل قلم جز نوشتن و انتشار آثاری چون این ویژه نامه کاری برنمی آید و این تحفه سبزی ست که این درویشان دارند، و صد البته بسیار با ارزش و گران بها می باشند.

در آمدی برموضوع شناسی و روش شناسی پژوهشی علی عبدلی

محمد حسین شمسایی
این نوشتار، در پی بررسی موضوع شناسی و روش شناسی نگرش و پژوهش علی عبدلی در تالش پژوهی است؛ ولی پیش از پردازش این موضوع، بایسته می دانم دو خَجَک(۱) را روشن کنم.
یکم: در این نوشتار، هیچ عنوان و لقبی به علی عبدلی نداده ام و بر آنم که هوشمندان و خردمندان با شناساندن کارها و آثار وی جایگاه درخور وی را خواهند دانست.
دوم: چرا باید برای بزرگان، نکوداشت گرفت و چرا باید آنان را ارج نهاد؟(۲)
این سخن بر می گردد به اینکه رابطۀ هر ملت و جامعه ای با نخبگانش چگونه باید باشد؟ به دیگر سخن، از یک سو می توان پرسید نخبگان در برابر فرهنگ و کشور و ایل خود چه رسالتی دارند و مردم یه عنوان اعضای جامعه و شهروندان، در ارجگذاری از شخصیت و بهرۀ بهینه از دستاوردهای بزرگانشان، چه وظایفی دارند؟ از سوی دیگر شایسته است دریابیم که هر کشور و ملت و ایل و تباری، با نشانه هایی – همچون ارزشها، نمادها، باورها، احساسات، کردارها و رفتارهای تاریخی، ادبی، فرهنگی، آیینی و هنری – شخصیت و هویت می یابند.

علی عبدلی ؛یکی از بزرگان ممتاز فرهنگ ایران

دکتر مرتضی طالع ماسوله
بر این باورم که رسالت این رساله جمع¬آوری شده در قلمرو و حاکمیت معرفت اندیشه یکی از اندیشمندان فرهنگ ایران عزیز می¬باشد.
در طول تاریخ تمدن بشر از دو عنصر تجلیل و تکریم کردن از مقدسات انسان و انسانیت بوده:اول: کسانیکه بر دین و میهن خود بذر جان پاشیدند تا خوشه¬های عشق دین دوستی و میهن دوستی به بار نشیند.
دوم: جان سوزانی که فانوس دانش و فرهنگ را بر سر کوی و برزن این سرزمین برافروختند.
ستایش از خون شهید و قلم شاهد نشان¬دهنده شعور و درک عمیق یک ملت است و غایت¬القصوی علم و شهود می-باشد.
تاریخ و مورخین علوم بشریت اندیشمندان، دانایان و فرزانگان ایرانی را پیش قراولان فرهنگ برای تغییر و بهینه¬سازی فضای زیست ابنای بشر دانسته¬اند که در این هنگامه مبارک و مغتنم مراتب احترام و سپاس خود را به فرزند فرزانه تالش شناس استاد علی عبدلی ابراز نماییم.

نمایه آثار و کنش های علی عبدلی از ۱۳۵۲ تا ۱۳۹۲

نگاه عبدلی
علی عبدلی؛ تات و تالش شناس بلند آوازه ایران ، اکنون به عنوان بنیانگذار تالش شناسی و پژوهشگری تاثیرگذار در قلمرو ایران شناسی شناخته می شود . ایشان با خلق آثاری گرانسنگ در گستره ای فراگیر ، از مردم نگاری تا تاریخ و زبان شناسی و ادبیات ، جایگاه مذکور را به استناد آنچه که در ذیل می آید ، به شایستگی تمام احراز نموده است .
در مورد شرح حال ، فرایند کوشش های پژوهشی و دیدگاههای این شاعر و محقق، تا کنون اطلاعات زیادی در منابع مختلف آمده است ولی نمایه کاملی از آثار ایشان تاکنون یا تدوین نگردیده و یا منتشر نشده است . از این رو اینجانب در مقام فرزند و شاگرد کوچک ایشان ، انجام این مهم را برعهده گرفته ام و حاصل کار چنان شده که ذیلا ارایه گردیده است .
الف – تالیفات :
ادبیات تات و تالش:ایران وجمهوری آذربایجان، شرکت سهامی نتشار ، چاپ، ۱۳۸۰ ،تهران .
فرهنگ تاتی و تالشی ، کتابفروشی دهخدا ، چاپ۱، ۱۳۶۳ ، بندرانزلی
فرهنگ تطبیقی تالشی- تاتی- آذری ،شرکت سهامی انتشار ، ۱۳۸۰ ، تهران .
۱۳۸۰تهران،

علی عبدلی نخبه تاریخ و مردم شناسی

ناصر وحدتی
بعداز ظهر یک روز پاییز سال هزار و سیصد و شصت وشش در خیابان مطهری تهران اندکی بعد از مفتح و کمی مانده به خیابان مهرداد پشت ویترین یک کتابفروشی لوکس کتابی با عنوان “ترانه های شمال” قد برافراشته بود که نام علی عبدلی روی جلدش می درخشید. پیشتر هم از عبدلی مقاله های بی شماری در مجله ها چاپ شده در شمال و جاهای دیگر خوانده بودم. همان ابتدا با خواندن اولین مطلب از او دریافتم که با یک آدم کتاب ساز، بی ربط و بی مسئولیت در عرصه تحقیق و هرآنچه که شرف و هویت یک نویسنده را رقم می زند، روبرو نیستم!
کتاب ” ترانه های شمال” او بسیار مسئولانه و دقیق، بیش از دویست دو بیتی موسیقی فولکلور گیلان را دربرگرفته است با ترانه هایی از سرزمین مادریِ خودش، تالش ، سپس غرب گیلان و حتا بعد هم ترانه های شورانگیزی از سرزمین مادری من، شرق گیلان و دیلمان!

عبدلی و راه سپید تالش شناسی

نقی مهر پویا
چند سال پیش هنگام بازگشت از تهران، خودروی سواری در جاده گذرنده از روستای جمشیدآباد رودبار پنچر شده و ما سرنشینان ناگزیر از خودرو پیاده شدیم تا راننده چرخ خودرو را جایگزین نماید. جمشیدآباد در کمرگاه کوهی سرسبز و زیبا در کرانه باختری رودخانه سپیدرود (ایسپی رو) واقع شده که با انبوهه¬ای از کوه¬ها و دره¬های اطراف آن بویژه قله مغرور و بلند درفک (دلفک) در سمت خاور و شالیزاران سرسبز آرمیده در کنار رودخانه با بوی خوش برنج عطرآگین و گندمزاران طلایی لمیده و در شیب کوه¬ها همراه با پیچ و خمهای خیال¬انگیز سپیدرود (ایسپی رو) در چینشی بی¬مانند در کنار یکدیگر چشم¬انداز وصف ناپذیری را پدیدار می¬کند که چشمها را خیره ساخته و دلها را ربوده و ذهن¬ها را مدتها به خود مشغول می¬سازد. باید گفت زیبایی جمشیدآباد گفتنی و نوشتنی نیست بلکه تنها و تنها دیدنی و دل سپردنی و ستودنی است که به پندار من هر انسان گذرنده¬ای چه سواره و چه پیاده به گاه گذر از آن دم را غنیمت شمرده و همه تن و جان خود را تبدیل به چشم کرده و زیبایی¬های دلچسب آن را به تماشا نشسته و به دل خواهد سپرد و این دیدار خیال¬انگیز را هرگز فراموش نخواهد کرد.

سند زنده و آغازکننده شناخت تالش در عصر ما

مسعودشهبازلی
زمانیکه در سال ۱۳۶۸ اولین شمارۀ منظومۀ فقره بندلی را با ابتدائی ترین امکانات صوتی و بصورت نوار کاست منتشر کردم پس از چند روزی چشمم به هفته نامۀ کادح افتاد. همان کاست با تصویر ابتدایی و روی جلدی که داشت چاپ و درج گردیده بود در واقع با این نشریه برای اولین بار به جامعه تالش معرفی شدم و او کسی نبود جز دکتر عبدلی که بانی حرکت های تالش شناسی و معرفی چهره های فرهنگی و علاقه مند به آن از زمانی که شروع کرد و اکنون که همچنان با موی سپید خود دغدغه های فرهنگی و هویت تالشان را دارد.
دانته می گوید، همیشه شعله های بزرگ ناشی از جرقه های کوچک است، یعنی آنچه که امروز در جامعه تالش در بحث فرهنگی و قومی و در جهت چهارچوب ملّی اتفاق افتاده است محصول تلاش و پشتکار و اراده ای بوده است که با کمترین و شاید هیچ ترین امکانات و ابزار لازم از ایشان که آغازگر آن بوده اند بوجود آمده است. کمتر کسی از قلم بدستان و جوانان جویای نام حداقل چهار دهه پیشین را میتوان سراغ گرفت که از حوزۀ قلمی و روزنامه نگاری دکتر عبدلی بهره ای نبرده باشند که امروز بعنوان صاحبان قلم مطرح در مجامع ادبی و هنری نقش آفرینی نکرده باشند ( بقول ادموند بروک، انسانهای بزرگ نشانه ها و علائم راهنمایی هستند) که مصداق بارز ایشان است.

بزرگ مرد پژوهنده؛علی عبدلی

کیوان پندی
بدون تردید، تجلیل از زحمات وفعالیت های پژوهشی-فرهنگی پژوهشگران ومحققان ایران زمین و در این میان بزرگمرد پژوهنده ای چون دکترعلی عبدلی فقط با چند سطر نوشتن میسر نبوده وقدر دانی از ایشان نیزدر یک نشریه نمیگنجد. بااین همه برای راقم این سطور باعث سرافرازی است که می تواند باقلم ناتوان خود در خصوص این محقق بر جسته اندکی نوشته واز این طریق قدری اندک از وی قدردانی نماید .
آشنایی با این چهره ی تالش بزرگ به اواخردهه ی سالهای هفتاد، یعنی در زمانی که در تدارک تهیه وتدوین کتاب «سرزمین و مردم فومنات »بودم برمی گردد. درآن سالها با برخی ازنوشته هاو آثار این پژوهنده وهمچنین دیگر محققان گیلانی آشناشده و حتی با تنی چند از ایشان نیزاز نزدیک دیدار داشتم و در رابطه با کار خود از اطلاعات اساتیدی همچون : جعفرخمامی زاده ، فریدون نوزاد ، عزیز طویلی ، قاسم غلامی کفترودی و از جمله آقای عبدلی بهره مند شدم و با استفاده از راهنمایی و تجربیات ایشان و به کارگیری منابع گیلان شناسی بود که آثاری را با یاری خداوند و کمک های مادی ومعنوی پدرو مادر گرانقدر پدید آوردم 

زنگ بیدارباش تالش بودن را علی عبدلی بر ذهن من زد

ذبیح الله سماپور
نخستین زنگ ذهن من از آنجا آغاز شد که در میان نیمه شبها بر آسمان مینگریستم که در میان اینهمه ستارگان کهکشانها و کیهان، زمین کجاست و زندگی چراست؟! و جای بسیار بالای خداوند بر این کیهان بی پایان چگونه جایی است؟!. بسیار بر این دشواراندیشی جستجو کردم، ولی یافتم که جایی را نخواهم یافت، جدا از همه جا.
دومین زنگ ذهن زمینی¬ام به سال ۱۳۵۴ بود که داستان غم¬انگیز و خنده¬آوری است. در پچاشت(پِچوشته یا بعد از ظهر) روزِ پنجشنبه از رشت راهی آستارا بودیم که سوار بر اتوبوسی از تهران – اردبیل نشسته بودیم. همسفر کناردست من جوانی همشهری و به شمار، به یکسالی از من کوچکتر بود. گفتگوی گروهی، با گروهی از همسفران درباره¬ی ایران، تهران، ترک و فارس و … درگرفت. یکی از همسفران که اهل تهران بود، با نگاهی پرسشگرانه پرسید که آستارا هم ترک است؟ جوانک همشهری من با لهجه¬ی ترکی به تهرانی همسفر میگفت که نه ما ترک نیستیم، و به جداسری فرهنگ آستارا با اردبیل پرداخت، چرا که ترک بودن را آستارایی ها با اردبیل میشناسند و میگفت که ما با اردبیلیان جدافرهنگی بسیار داریم و نمونه¬های بسیار آنرا که در تابستان آزاد استارا در کنار دریا، گواه زنده¬ی آن بودیم، تا چیزهای دیگر.

دکتر عبدلی را به حاشیه نبرید

رستم جهانگشا
تمام دیدارهایم با دکتر علی عبدلی به دو همایش برمی‌گردد. بار اول به واسطه‌ی یک دوست در حد چند دقیقه با دکتر علی عبدلی به صحبت پرداختیم. بار دوم اما فقط دورادور دیدمش؛ فکر نکنم مرا شناخت من هم مزاحمش نشدم.
جملات بالا را داشته باشید تا پرانتزی باز کنم.
خاطرم نیست در یکی از شماره های مجله تالش بود یا مجله‌ای دیگر که مصاحبه‌ی نویسنده‌ای فرانسوی که در ایران اقامت داشت چاپ شده بود. از او پرسیده بودند با چه بودجه‌ای وارد ایران شده‌اید و اصولن شغل‌تان چیست؟
نویسنده در پاسخ گفته بود در فرانسه قانونی هست که اگر شخصی کتابی نوشته و منتشر کند تا آخر عمر یک مقرری برای او در نظر گرفته می‌شود و در طی سال یا دوسال هم پولی پرداخت می‌شود تا به کارهای تحقیقی در کشوری که مد نظرش است بپردازد.
خب، آدم غصه‌اش می‌گیرد که چرا آن ها این‌قدر برای نویسندگان و پژوهشگران ارزش قایلند و ما… بگذریم.

دکتر عبدلی بنیانگذار تحقیق در تالش

لیثی حبیبی – م . تلنگر
مدتها بود که پیامی ازسوی حسین صفری سید آبادی عزیزو دلسوز تالش زمین، دریافت کرده بودم با این مضمون که: «دارم یک ویژه نامه برای دکتر علی عبذلی درست می کنم، شما نیز چیزی بنویسید و شریک این کار نیک بشوید.»
مدتی خراب بودن کامپیوتر و مشکلات دیگر اجازه ی نوشتن نمی داد. اما اینک یک هفته ای است که قصد نوشتن دارم، ولی نمی دانم در باب دکتر علی عبدلی چه بنویسم. زیرا هرچه بنویسم و یا کتاب هایش را معرفی کنم که حالا بیش از بیست جلد می شود ، همه پیش شماست و کار من زیره به کرمان بردن است. همیشه بیزار بوده ام که برای رفع مسئولیت چیزی بنویسم. تا اینکه امشب تصمیم گرفتم به جای مقاله در باب آن خدمتگزار تالش، با شما خاطره تعریف کنم. مثل همین حرفهایی که تالش ها در شب نشینی ها به هم می گویند.

عبدلی سنت شکن و جسور

عارف واحد ناوان
در دوره دانشجویی ام در سال ۱۹۹۹ میلادی به اتفاق استادم یک بار تابستان و بار دیگر زمستان همان سال برای پژوهش در باره تالشان به جمهوری آذربایجان رفتیم.به یاد دارم وقتی را که برای نخستین بار وارد سفارت جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان شدیم. سفیر وقت ( علیرضا بیگدلی که بعد ها سفیر ایران در قبرس شد) ما را به حضور پذیرفت.سفیر سر حرف را با استادم باز کرد و من به رسم ادب سکوت کردم و فقط گفت و گوهایی آنها را گوش می دادم.وقتی نوبت حرف زدن به من رسید سفیر سرزمین تولدم را از من پرسید و من گفتم اهل تالشم.سفیر بی درنگ از علی عبدلی پرسید و اینگونه بود که بحث آغاز شد. در ادامه:
سفیر: شما که تالشی هستید علی عبدلی را می شناسید؟!
من: عبدلی را از نزدیک ندیده ام اما ایشان نویسنده چندین کتاب در حوزه تالش و تات است وآدم قابل احترامی است.
سفیر:شما آدمی را که ندیده اید چطور می گویید آدم قابل احترامی است؟!

در نکوداشت فرزند فرهنگ و ادب تالش

اکبر اکسیر
علی عبدلی از شاعران دهه پنجاه با مجموعه شعر جنگل و جنازه به عنوان یک شاعر اجتماعی معرفی شد با شعرهایی اجتماعی و حماسی. بعد عشق به سرزمین مادری او را به پژوهش های تالش شناسی کشاند در نشریات محلی و استانی و کشوری از تالش و تالشان نوشت از غذاهای محلی و فرهنگ و رسوم گرفته تا معرفی بزرگان تالش. برای پژوهشهای مردم شناسانه خود خون دلها خورد و سفرها کرد و کتابها نوشت. علی عبدلی از کتابفروشی و شعر و شاعری در کسوت یک محقق نستوه برای شناساندن زوایای پهنان تالش حتی به مناطق تالش نشین جمهوری آذربایجان سفر کرد و گستره این فعالیت ها دکترای افتخاری فرهنگستان علوم باکو را برایش به ارمغان آورد همراه با حرف و حدیث های زیاد. او تالش را به عنوان مهد فرهنگ با قدمتی باستانی به اهل فرهنگ معرفی کرد. در راستای تلاشهای اساتید گرانقدری چون استاد هارون شفیقی، دکتر رهنمایی ، دکتر احسان شفیقی ، زنده یاد فرامرز مسرور ماسالی ، سید نهضت، شهرام آزموده ….. 

استاد علی عبدلی تالش را به ایران و جهان معرفی کرد.

افشار سیفی نژاد
درکارگاه آموزشی دانشکده بودم که تلفنم زنگ خورد شماره ای ناآشنا بود. در شک و تردید بودم که جواب دهم یا خیر، که جواب دادم و به آهستگی که رسم صحبت در جلسات است گفتم، بله بفرمائید؛ در خدمتم. پشت خط کسی به زبان تالشی با من سلام و علیک کرد. اول نشناختم، کمی که گذشت تن صدایش را شناختم، دوست عزیزم آقای حسین صفری بود، همان فعال خستگی ناپذیر که عهدکرده هرچه در جوانی برای تالش و تالشی ها کار نکرده در دوران بازنشستگی انجام دهد. از مقدمه که بگذریم اصل صحبت این بود که می خواست برای آقای علی عبدلی یک ویژه نامه چاپ کند همان کار شایسته ای که برای استاد مرحوم مسرور ماسالی عزیز انجام داد و من می دانم که با چه مشقتی این کار را به سر انجام رساند. قبول کردم که در حد توان و نه در شاًن استاد، در نگارش یک مطلب کمکش کنم و اینک این نوشتار حاصل آن قول است. 

دکتر عبدلی نویسنده و پژوهشگری توانمند

تقی اسکندری تاسکوه
ما وارث سرزمین و فرهنگ و تمدن کهن بی نظیری هستیم که نامش پنج بلوک تالش و مرکز آن هشتپر می باشد . این سرزمین اساطیری که به زعم همه سیاحان و گردشگران و پ‍‍ژوهشگران و نویسندگان و بینندگان از زیباترین و کهن ترین مناطق در کل جهان محسوب می گردد، لازم است به منظور حفظ هویت فرهنگی ، ساختار طبیعی و جنگل های باستانی از نوع درختان پهن برگ با قدمت رویش چندین میلیون ساله معروف به جنگلهای « هیرکانی » به عنوان مواهب الهی ، داشته های طبیعی و فرهنگ و هنر مردم این سامان جهت بارور کردن این نعمات بی حد و شمار مورد حمایت های همه جانبه همه ی مسئولین و دست اندرکاران و بومیان منطقه ازجمله هنرمندان و مشهورین قرار گیرد، زیرا دستکاری و برهم زدن ساختار طبیعی سرزمین کهن پنج بلوک تالش و نیز سایر مناطق تالش نشین ، همانا ، نابودی فرهنگ و تمدن و هویت این مرز و بوم را یکجا در پی خواهد داشت .

چراغ راه خیل مشتاقان

 حسن وحدانی کلنگستانی
استاد عبدلی شاعر ، محقق ، ادیب ، نویسنده و روزنامه نگار تالش یکی از برجسته ترین شخصیت های بنام تالشان است که بدون شک خدمات ارزشمند و بی نظیرش در حوزه های مختلف فرهنگی، هنری ، تاریخ، جغرافیا ، ادبیات و… باعث شده تالشان ارج و احترام ویژه ای برای ایشان قایل شده و در اکثر محافل ادبی ، علمی و فرهنگی خود، او را بعنوان یکی از برجسته ترین اساتید خود معرفی نموده و از زحمات آن استاد ارجمند قدر دانی نمایند . استاد عبدلی در بین تالشان جمهوری آذربایجان هم از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و تحقیقات دامنه داری هم درباره تالشان آن سوی مرزدارد .
اولین کتابی که درباره تالشان خواندم ،( تالشان کیستند) از آقای عبدلی بود . نوجوان بودم این کتاب را دست یکی از آشنایان دیدم . در آن زمان خیلی از مناطق تالش نشین را نمی شناختم . یادم هست که بیشتر با عکس های انتهای کتاب سرگرم شدم . برخی از عکس ها که وضعیت تالشان ، بازار و برخی از مشاغل تالشان را معرفی کرده بود توجه ام را جلب کرد . فرهنگ لغت تات و تالش دومین اثر ایشان بود که باعث شد تا آقای عبدلی یکی از شخصیت های مهم ذهنی من باشد و در خاطرم جاودانه شود . هر جا اسمش را می شنیدم و می خواندم احساس خویشاوندی و قرابت با ایشان می کردم. آشنای دوست داشتنی که برایش احترام قایل بودم،اگر چه ندیده بودمش.

دکتر عبدلی پدید آورنده اندیشمند «تاریخ تالش»

 حسین صفری سید آبادی
معلوم نیست چرا حرفهای صادقانه را تنها وقتی می توان زد که آبها از آسیاب افتاده باشند، معلوم نیست ما انسانها چرا همواره منتظر افتادن آب از آسیابیم، تا کار کارستانمان را انجام دهیم و باز معلوم نیست قرار بوده ابتدا چه کاری انجام بدهیم که گذاشتیم برای بعد از افتادن آب از آسیابها، ولی معلوم است وقتی می توان مثل دکتر علی عبدلی تلاشی برای حرف حساب زدن نمود که از روی آسیاب ادراک انسانها، آبهای احساسات غیرواقعی فرو ریخته باشد و وجدان جلا زده اش در دسترس عقل باشد کاری کارستان به نظر می رسد برای معرفی هر مفهومی نیاز به گزاره ای است تا در ارتباط معانی کلمات آن، مفهوم آن پدیده باز نمایانده شود و هر تعریفی مولفه هایی دارد و با این مولفه هاست که پی بردن به مفهوم امکان پذیر هست یا نیست، بنابراین انسان را به عقل، باغ را به درخت، خداوند بزرگ را به آفرینش، دین را به انبیاء، هویت را به تاریخ، طلا را با سنگ محک و جغرافیا را به مولفه ها و عوارض طبیعی و انسان ساز و همه هفت مورد بالا را با مورخان نویسندگان، شاعران و اساتید علم و عمل میتوان باز شناخت که دکتر علی عبدلی یکی از این نوابغ شاعر، نویسنده، محقق و کاوشگر… می باشد،

پیش در آمدی بر شناخت آثار دکتر علی عبدلی


اشاره : زمانی که آقای حسین صفری سید آبادی ، از سر لطف ، در حال فراهم کردن مطالبی برای انتشار یک ویژه نامه در گرامیداشت اینجانب بود ، مطلب زیر را به من داد و گفت : این هم رسیده . شما صلاح می دانید چاپ شود؟ . مطلب را خواندم و گفتم : آری . چرا چاپ نشود ؟. در این ویژه نامه پنجاه نفر به یک خادم پیر فرهنگ ایران، دست مریزاد گفته اند و اگر انتقادی هم داشته اند ، گذاشته اند در جای خودش مطرح کنند . حال در این بین یک نفرهم آمده انتقاد کرده است . چه اشکالی دارد؟ . بگذار حرف دل آن عزیز هم چاپ شود و قضاوت بماند بر عهده دیگران. مطمئن باشید این کارنه تنها هیچ لطمه ای به من نخواهد خورد ، بلکه حقایقی هم روشن خواهد شد ./

دکتر فرزاد بختیاری مرکیه
۱- مجموعه ی آثار کهن و نوی موجودی که به نوعی می توان درباره ی «سرزمین و قوم تالش» اطـّلاعاتی از آن ها به دست آورد، در یک نگاه به دو دسته ی کلـّی قابل تقسیم اند: الف) آثاری که مستقیماً به تالش نمی پردازند؛ امّا بنا بر دلایل و مناسبت های مختلف، ذکری از تالش نیز در آن ها به میان آمده است. ب) آثاری که مستقیماً به تالش می پردازند و فلسفه ی وجودی آن ها کلـّاً یا بعضاً با مسایل و مباحث گوناگون سرزمین و قوم تالش گره خورده است.
هر کدام از این دو دسته ی کلـّی خود به دو دسته ی ریزتر، یعنی «آثار مکتوب» و «آثار غیرمکتوب» تقسیم می شوند.

۱۳۹۵ شهریور ۱۵, دوشنبه

علی عبدلی در زمره ایران شناسان بزرگ

اسماعیل بخشی زاده
هر که ناموخته است ز دست روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار / (حکیم فردوسی)
مردم کشوری که تاریخ می¬دانند کودکانشان مانند بزرگانشان هستند مردم کشوری که تاریخ نمی ¬دانند بزرگانشان مانند کودکان¬اند. «ارنست رونان»
معرفی و تجلیل از اساتید و بزرگان هر ملیت و قوم به معنی هویت و آینه آن قوم است، پیرو هر مکتب که باشیم باید به نویسندگان، مورخان، شاعران و مردان ملی احترام بگذاریم، از آنان تجلیل کنیم و برایشان یادبود و بزرگداشت فرهنگی مهیا کرده و به هم وطنان معرفی نمائیم.
چون هر کسی می¬تواند تاریخ بسازد و در تاریخ باشد ولی هر کسی نمی¬تواند تاریخ بنویسد و تنها یک مورخ و یک مرد بزرگ است که می¬تواند تاریخ را نوشته و به آیندگان منتقل نماید.

علی عبدلی ؛ بنیانگذار تالش شناسی

آرمین فریدی

10سال پیش در مقاله «تمبوره لیم آوی برده» توضیح دادم که چگونه با استاد عبدلی آشنا شدم .پس تکرار نمی کنم و قصد هم ندارم متنی طولانی در مورد ایشان بنویسم چرا که همین چند ماه پیش تصمیم گرفتیم جای حرف زدن در مورد ایشان آستین بالا بزنیم و تشکری در حد توانمان از ایشان بکنیم. و با همراهی چند دوست دلسوخته در فضای کوچک اما پر برکت فرهنگ کده تالش مراسم تجلیل از ایشان را برگزار کردیم که زیبا ، به یاد ماندی و عاشقانه بود بغض استاد عبدلی حکایت ۵۰ سال تنهایی بود، ما که برگزار کننده بودیم شرمنده بودیم از اینکه چقدر دیر بزرگ می شویم تا سر راست کنیم به دیدن بزرگان قوممان.

دکتر عبدلی ؛ پژوهشگری جسور

امیر هدایتی
همانطور که می دانید سخن گفتن از انسانهای فرهیخته و پژوهشگر که بیشترعمرگرانمایه خود را درکشف و تبیین زوایای پنهان وتاریک تاریخ. و آفرینش ده ها آثار ارزشمند وماندگار درحوزه های فرهنگی و تاریخی . ادبی که در رابطه با احیاء وگسترش فرهنگ قوم و سرزمین خود مصروف داشته در این فرصت مختصر بسیار سخت و دشوارمی باشد. اما بطور فشرده می توان کفت که دکتر عبدلی بدلیل ویژه گیهای که در پی به آن اشاره خواهیم نمود یکی از پژوهشگران بزرگی می باشد که در چند دهه اخیر در احیاء وبسط فرهنگ ظهور کرده اند و در زمینه وتاریخ وادبیات تالش بسیار فعال بوده و در کشف و تبیین زوایای پنهان وتاریک تاریخ موفق عمل نموده .

بزرگ مردی که عمر خودرا صرف خدمت به تات و تالش کرد

کیومرث صفایی
 در کتاب کارنامه رضاشاه نوشته ی اقبال یغمایی آمده است روزی کمال مصطفا آتاترک به محمدعلی فروغی (ذکاء الملک) گفته بود «شما ایرانیها قدر ملیت خود را نمی شناسید، معنی آن را نمی فهمید.نمی دانید که ریشه داشتن و حق آب و گل داشتن در بخشی از این زمین چه نعمت بزرگی است و ملیت وقتی مصداق پیدا می کند که آن ملت را بزرگان ادب و حکمت و سیاست ممتد باشد.شما عظمت شاهنامه را در نمی یابید که این کتاب سند مالکیت، ملیت و برگه ی هویت شماست.من هم ناگزیرم برای ملت ترک چنین سوابقی را دست و پا کنم.
آری چنین است ما ایرانیان به هر دلیلی که هست از کنار بسیاری چیزهای مهم بی تفاوت می گذریم و به اهمیت موضوع توجهی نداریم.بلاهای بزرگ را کوچک می شماریم و شوربختانه تا خودمان به مصیبتی دچار نشویم حال همسایه یا خویشاوند مصیبت زده را در نمی یابیم.

دکتر عبدلی ؛ تالش شناسی جهانی

 حسین حاجت پورقلعه رودخانی
بی شک اظهار نظر کردن در مورد بزرگان و اندیشمندان و پژوهشگران توانا که عمری را صرف تحقیقات کردند تا آیندگان در مورد تاریخ و تمدن و فرهنگ خودشان بدون هیچ گونه زحمتی اطلاعات کسب کنند کار آسانی نخواهد بود.
دکتر عبدلی یکی از همین محققین شاخص است که خدمات بی شائبه و بزرگ و ماندگاری را به قوم تالش ارائه داده است که این خدمات ارزنده منجر گردیده که دکتر عبدلی برای همیشه در قلب این قوم جای گرفته باشد و تاریخ همیشه از این مرد پژوهشگر به نیکی یاد خواهد کرد و ماندگار خواهد بود.
من به شخصه دو سه کتابی بیش از دکتر عبدلی نخوانده ام ولی با همین اطلاعات کم خودم از دکتر عبدلی می توانم بگویم که نامبرده محققی بسیار تواناست که هویت فرهنگ و تمدن قوم کادوسیان ( تالش ) را با آثارش احیاء نموده است و این قوم با تمدن بسیار کهن را به دنیا شناساند و بدون هیچ تردیدی این کار دکتر عبدلی یک کار عظیم تاریخی و موفقیت آمیز برای مردم این کهن دیار خواهد بود که بایستی قدردان این اندیشمند تالش زبان بود. آثار تحقیقاتی و پژوهشی دکتر عبدلی که به رشته تحریر درآمده و در حال حاضر به صورت کتابهای متعددی به دست من و دیگران قرار دارد و ما بدون هیچ مشکلی می توانیم در مورد قوم تالش ( کادوس) برای دیگران اظهار نظر کنیم و سرگذشت این قوم را برای دیگران بازگو کنیم 

دکتر عبدلی ؛ تالش شناس نیم قرن اخیر

 منوچهر سبحانی ماسوله

در غوغای عالم، از آغاز تا انجام، افرادی از جنس مردم، با اراده¬ای متفاوت وجود دارند که عطای نان را به لقایش می¬-بخشند و ندای نام را بر صدای انسانیت ترجیح می¬دهند، من را فدای ما می¬کنند و خویش را تقدیم هم¬کیش می¬نمایند تا صدای حق را برنای تاریخ جاری و ساری کنند. زلال، غیرت و عشق و عاطفه خود را به پای ایثار و صداقت می¬ریزند تا درخت حسن، قد بکشد و سایه¬سار را تصدق همراهی کند. با تراوش مکنونات قلم، مهر لیاقت و رذالت را بر پیشانی ابناء بشر می¬کوبند تا صف مردان و نامردان از هم تفکیک گردد. نور واقعیت را از نوک قلم به زوایای تاریک تاریخ متصاعد می¬سازند تا خفتگان غافل را از تزویرسازان تکریم¬طلب مطلع نمایند. این آشنایان غریب و دوربینان قریب، دهلیز ناامن زندگی را با پژواک قلم، وارسی کرده تا قافله آدمیت به سلامت از آن بگذرد. 

به احترام دکتر عبدلی یک سینه فریاد

 محمدباقر صفری سیدآبادی
درجه تالش بودن و یا تعصب به قوم نجیب تالش مستلزم این نیست و رابطه قطعی به این ندارد که شخص حتماً باید در داخل تالش یا تالشان و یا شهرستانهای تالش زندگی نماید، بنده پاییز ۶۰ در شهر ری متولد شده و تعصب به اصل و نصب و ریشه¬ام و به سرزمین و موطن پدری و مادری¬ام داشته و خود را از آنها جدا ندانسته¬¬ام، عده زیادی در خود ایران بوده و حتی در تالش زندگی هم می¬کنند که وابستگی آنان به سرزمین مادری خود بسیار کم است و برعکس مثل بنده افراد زیادی هم یافت می¬شوند که مقیم خارج از تالش و بیرون از تالشان و بنابر عللی کارشان به تهران و سایر استانهای غیر تالش نشین افتاده که دلبستگی به تالش را حفظ نموده¬اند و اینها مادام و همیشه اوقات مطبوعات و کتابهای تالش را که بیشتر از دیگران دکتر علی عبدلی تات و تالش پژوهش، تهیه و به زیور چاپ آراسته است و بقولی تالشان را بخودشان شناسانیده و آنها را به خودباوری رسانیده است که تالشان هم مثل سایر اقوام می¬توانند.

دشواری ننوشتن

 دکتر براتعلی حذار

بدون شک “نوشتن” همیشه مشکل تر از “خواندن” بوده و هست.چون مستلزم دانایی و توانایی بیشتری است.
اصولاً برای نوشتن ابزار و تکنیک های ویژه ای نیاز بوده که در خواندن فقط به یک فن و آنهم آشنایی با حروف و لغات و جملات نیاز می باشد.
با بررسی آثار به جای مانده از نویسندگان و شاعران، می توان پی برد که به چه میزان از علم و دانش بهره مند بوده و برای بدست آوردن آن سختی و زحمت کشیده اند.
نیک می دانیم که یکی از شاخصه های ماندگاری شخص بجای ماندن آثار مکتوب از تفکرات و منش های فرکی ایشان است.
در سال های اخیر اسمی در منطقه کوچک تالش بر سر زبانها جاری شد بنام آقای علی عبدلی. انتشار چندین کتاب از طرف ایشان در رابطه با زبان و گویش های بومی و آدب و رسوم و فرهنگ باستانی و حال حاضر مردم و ساکنان این منطقه، از ایشان چهره ای شاخص ساخت.

بزرگ مرد عرصه تالش شناسی

شهریار رستمی¬نژاد کمادولی
اگر ملتی هزاران چیز مادی داشته باشند ولی نام مردان بزرگی در تاریخ آنان و کشورشان یافت نشود آنان حق مفاخره ندارند.
ظهور اشخاص ممتاز و بزرگوار در هر موقع و موقعیتی سبب افتخار آن قوم و ملت و کشور است و تا آن قوم و آن کشور و آن ملت باقی¬اند افراد آن در هر عصر و زمانه¬ای به آنان مباهات می¬کنند که منتسب به ملتی هستند که امثال آن بزرگواران را بوجود آورده است.
چرا فردوسی را بعد از قرن¬ها بزرگ شمرده و هنوز هم بزرگ می¬شماریم و کتاب شاهنامه او را شناسنامه و اساسنامه فرهنگ و تاریخ و سرمایه معنوی خود می¬دانیم؟
زیرا آن بزرگوار با تعریف و توصیف زندگی قهرمانان و مفاخر و اساتید و پهلوانان و کسانیکه منش پهلوانی و انسانی داشته و هیچگاه شرافت انسانی را لکه¬دار ننمودند و همیشه برای وطن جانفشانی نمودند:

خالق آثار ماندگار

 اسماعیل شاد فومنی

در هر عصر و دوره ای، انسان های فرزانه و فرهیخته ای با مردم، ادب پرور و دیار خود زندگی کرده اند، نفس کشیده اند، خاک خورده اند، که بدون هیچگونه توقع و چشمداشتی در راستای کمال اخلاقی و شکوفائی و اعتلاء و گستردگی فرهنگ قوم خود تلاش چشمگیر و قابل تحسین داشته اند.
احترام و ارج نهادن به زحمات ماندگار این چهره های ادبی ابتدائی ترین و کوچکترین وظیفه ای است که بر دوش متولیان فرهنگی سنگینی میکند.
بر همه ما، متولیان فرهنگی ما است که به منظور ارج نهادن به زحمات بزرگان و صاحبان قلم آستین همت را بالا بگیرند و تا زمانیکه یک شاعر، نویسنده، محقق و … حیات دارد، او را ارج بگذاریم، تقدیرش کنیم و در مراسم های ویژه که شایسته آنان باشد، تجلیل کنیم.اینگونه نباشد خدای نکرده، در زمان حیات یک هرمند از تکریم و یادش غافل بمانیم، اما همینکه وفات یافت، در سوگش سینه چاک کنیم و در فراقش آسمان را به ریسمان متصل کنیم، کاری که عموماً هر از گاهی مرسوم است و … که شرح آن در این مقال نمی گنجد.

پژوهشگری که کارش خوب می داند

مرتضی زینعلی
تجربه زندگی در کشورهای پیشرفته و مدرن بیانگر این بوده است که صنعتی شدن جوامع و زندگی روزمره نه تنها از اهمیت پرداختن به فرهنگ اقوام و تحقیق و پژوهش در این زمینه کم نمی‌کند بلکه ضرورت تحقیق در این زمینه را بیشتر می‌کند تا جایی که این دولت‌ها بودجه‌های خاصی را برای پژوهش در این زمینه اختصاص می‌دهند. اصولاً تنوع فرهنگی و قومی یکی از یکی از زیبایی‌ها و رازهای خلقت است که به زندگی نوعی غنا بخشیده و آن‌را از حالت یکنواختی دور می‌کند.
در همین راستا یکی از غنی‌ترین فرهنگی‌های ایران که از پیشینه بسیار خوبی نیز برخوردار است فرهنگ و قوم تالش است و بدون شک یکی از افرادی که تالش شناسی و تالشان به ایشان مدیون هستند جناب آقای علی عبدلی است. کسی که تمام عمر خود را صرف پژوهش در این زمینه کرده است و نقش عمده‌ای در شناخت تالش و گسترش روابط بین تالشان ایران و روسیه داشته است. هر چند از نقش و جایگاه ایشان به درستی تقدیر و تشکر نشده است اما گذر زمان اهمیت کارهای ایشان را بیشتر مشخص خواهد کرد.

کنجکاوی های من

امیر شکرگزار
کنجکاوی های من و سرک کشیدن به مجلات و نشریات از عاداتم بود و همیشه ساعتها در جلوی دکه های روزنامه فروش معطل می شدم و پس از وارسی همه آنها نشریه دلخواهم را خریده و از آنجا دور می شدم و در جای مناسبی ایستاده و توقف نموده و شروع به مطالعه آنها می نمودم، در یک نشریه محلی روزی به شعری که منظومه نسبتاً بلندی بود برخورد نمودم، چون تا آن روز شعر تالش بلند نیمایی کسی نسروده بود و اگر سروده بود من ندیده بودم، آن شعر در مورد « شال را» ییلاقات خوشابر بود و بسیار بسیار دلچسب، که زندگی روزمره و رسومات قوم تالش را در یک نگاه به خواننده و شنونده القا می کرد، بعدها شاید این شعر را من در صدها جلسه در جمع مردم خوانده و ملکه ذهنم گردیده و همه مردم و شنونده ها از آن لذت برده و می برند، بر گردآورنده آن توجه نمودم که با نام « علی عبدلی» برخورد نمودم، این اسم هم مثل « شال را» در افکار و کالبدم جای گرفت، که در مناسبتهای بعدی من توانستم با این استاد بزرگ آشنا شدم. اولین مناسب ما مسافرت به کشور آذربایجان بودکه در معیت دوستانی منجمله مرحوم استاد مسرور، محمد اقبالی، مسعود شهبازلی، دکتر احسان شفیعی، شهریار شفیعی، علی عبدلی به سرگروهی مرحوم استاد هارون شفیعی و اینجانب عازم شدیم، در این مسافرت در نشست های علمی خارج از کشور بر اساس مدارج ارزنده ای که از استاد عبدلی ارائه گردید موفق به دریافت دکترای افتخاری شدند که خبرش در جراید آن روزگار چاپ و به رادیو و تلویزیون هم منعکس شد و به آگاهی همگان رسید.
غنی بودن علم و آگاهی استاد دکتر علی عبدلی که بر کسی پوشیده نیست مرا وادار کرد هر از گاهی از علم و راهنمائیهای ایشان استفاده نمایم و درمقاصد خود بکار ببرم، در مورد ساخت مستندهای آئینی منطقه که چندین اثر تصویری را در کارنامه خود دارم اکثراً به خدمت دکتر عبدلی رسیده ام و از مشاوره و کسب اطلاعات وی در ساخت فیلم هایم بهره برده و خوشبختانه موفق هم شده ام.
استاد عبدلی از انتقال معلومات خود هرگز به کسی دریغ نکرده و همیشه با گشاده رویی و بردباری با مراجعین علم و ادب همکاری کرده است. یکی از خاطراتم را میتوانم در مورد ساخت فیلم داستانی « محمودبِه» یا « لدوبِه» اشاره کنم که پس از انتقال معلوماتش به اینجانب در آخر کار مرا از ساخت آن بر حذر داشت و بمن فرمود این بار سنگین بدون پشتوانه قوی کار خطرناکی است، بهتری است کمی صبر کنی تا دلسوزانی از خطه تالشان فومن و تالش به شما ملحق شوند آنگاه با همیاری و همکاری همه آنها بطور همفکری کارت را شروع کنی و من از استاد دکتر علی عبدلی با قدردانی و سپاس فراوان جدا شدم و هنوز هم دعاگویش می باشم و هستم و برایش توفیق روزافزون و طول عمر همراه با عزت آرزومندم و می طلبم.

یاد دوست

انوش ناریابی
انگیزه دل را سلام و صد سلام، انگشت بر نقطه ای می گذارید که جان را جانان است.
هر یادی از استاد دکتر عبدلی را زندگیست، از استاد فرامرز مسرور روایت می شد دکتر از همراهان من در آذربایجان قابل ستایش بود و با درجه استادی دکتر را می شناختند- بنده حقیر چه می توانم بگویم که شما از باغ هنر از گل غنچه می-چینید، دکتر عبدلی ورقی از تاریخ در عصر ما هستند که به تالش شناسنامه تاریخی دادند اگر در لای متون دریابیم جمع آوری اطلاعات زبان تالشی از دکتر عبدلی بسیار سازنده بود و هست زمانی در سال ۶۳ قزوین بودم دوستی قبل از کشیدن شمشیر، کتابی از دکتر سوغات آوردند که دو بیت شعر هم تقدیم استاد کرده بودند. استاد علی عبدلی محققی هستند که ریشه تالش را آبیاری می کنند عمیق بر بخت تالش سایه تا دشت دارد که غروبش تولد ماه و ستاره است. خواستید پرده اندازم من از آفتاب تند تاریخ در سایه بزرگانی چون دکتر عبدالی آرمیده ام، ما هنرجویان منطقه فومنات تشکر ویژه از شما داریم قبول زحمت کرده ورقی به تاریخ تالش افزوده اید. جهت ارادت قطعه ای تقدیم استاد داشته: .

۱۳۹۵ شهریور ۱۴, یکشنبه

احیاگرهویت گمشده قوم من

 بهرام احمدی

سال ۱۳۶۴ یعنی بیست و هفت سال پیش در حال دریافت مدرک فوق دیپلم ادبیات فارسی از تربیت معلم تهران بودم. پایان نامه ی خود را درباره ی پژوهش از کتابی نادر در ادبیات و گیاه شناسی که نویسنده ی آن در خاطرم نیست ـ انتخاب کرده بودم. برگزیدن چنین پژوهشی از نویشنده ای گمنام با کتابی گمنام و اینگونه کارهای عجیب و غریب! از طرف کسانی که مرا می شناسند، زیاد دور از انتظار نبود.
با وجود این که استاد راهنمایم تأکید داشت که کتاب مورد نظر به دلیل قدیمی بودن، نایاب می باشد، با این حال برای یافتن آن به کتابفروشی های میدان انقلاب، اطراف دانشگاه تهران و هر آنجایی که کتابفروشی و کتابخانه ای بود، سر می زدم و سراغ کتاب گمشده ام را می گرفتم. 

قدرش را بدانیم!

علی اکبر (ولی) قنبرزاده
تلاش¬های فردی بشر، اول بستر و زمینه¬ساز خوراک و کارهای گروهی و آکادمیک(علمی) بوده است برای زنده ماندن و زیستن و بقیه کارها در مراحل بعدی قرار دارد.

هر جامعه و جمعیتی با از دست دادن بزرگان و نویسندگان و مورخان و پژوهشگران خود و یا آثار و نوشته-هایشان بر این باورند که باورهای یک قوم و ملت مستندات قابل اعتنا و اطمینان تاریخ رو به نسیان و فراموشی رفته و نهایتاً به خودباختگی و محو هویت ملی و قومی می¬انجامد که تازه آن وقت سرآغاز سقوط و زوال حیات هر اجتماعی خواهد بود.

در چنین زمانی اوایل دهه ۱۳۵۰ بزرگمردی از دیار گیلان با داشتن دغدغه فراوان قوم خویش (تالش) پا به میدان گذاشت و با تحقیقات و پژوهش میدانی برای قوم تالش و فرهنگش افتخار آفرید و کاری کرد کارستان و آثاری به جای گذاشت که امروزه محققان برای تحقیقات خود در زمینه گیلان و تالش ابتدا و در وهله اول و نخست به سراغ علی عبدلی و آثارش رفته و برای راهنمایی در پی دکتر عبدلی هستند.